گفتار ما
از مجموع اين روايات، فقط بعضي از علل غيبت حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه - را مي توان فهميد و البته دسترسي به تمام علل ممکن نيست، زيرا چنانکه در روايت سيزدهم ملاحظه مي شود حکمت غيبت تا زمان ظهور حضرت بر مردم روشن نخواهد شد. بنابراين شايد بتوان گفت که تمام آنچه در روايات آمده است جزئي از علت غيبت آن حضرت است نه تمام علت.
در اين مبحث آنچه اصل و اساس به شمار مي رود، فهميدن معني بعضي از اين علتها و دقت در آنهاست، که ذيلا به بعضي از آنها توجه داده مي شود:
الف - ترسيدن آن حضرت، که در روايت اول آمده است، و احتمالا منظور، آن است که اگر آن حضرت غايب نشود، دشمنان، او را مي کشند و در نتيجه، زمين از حجت خالي شده و اهلش را در خاک هلاک فرو خواهد بود.
ب - در برگرفتن ويژگيهاي غيبت تمام پيامبران، که در روايت چهارم آمده است، و شايد مقصود اين باشد که خداوند مي خواهد طول غيبت آن حضرت با طول مجموع غيبت پيامبران عليهم السلام برابر باشد. اما اينکه چرا بايد اين طور باشد بر ما روشن نيست غير از اينکه بگوييم خداوند با غيبت پيامبران، امت آنها را آزمايش کرده است و شايد اين برابري طول غيبت خاتم الاوصياء با غيبت مجموع پيامبران براي اين باشد که مي خواهد اين امت را با آزمايشهايي سختتر از آزمايش آنها بيازمايد.
[ صفحه 91]
ج - آشکار شدن امانتها و وديعه هاي الهي، که در حديث پنجم آمده است، يعني خداوند به اين امانتهايي که در پشت کافران هستند توجه خاص دارد.
د- ناخوش داشتن پروردگار زندگي اولياء معصمومش را در کنار گنهکاران، که در حديث ششم آمده است، و احتمالا علتش اين است که خداوند از امتي که قدر خود را نمي شناسد خشمناک است، زيرا در حالي که خداوند با فرستادن بهترين پيامبران و بهترين جانشينان پيامبران براي آنها، ايشان را گرامي داشته و بر امتهاي ديگر آقايي و شرافت داده است، آنها به جانشينان پيامبر ستم کرده و قدر ايشان را ندانستند و از راه و روش و مرامشان منحرف شدند.
ه- سخن امام عليه السلام در حديث دهم که فرمود: «به خدا قسم اگر خروج نکند گردن زده مي شود»، و احتمالا اين مطلب، چنانکه در ابتداي همين حديث آمده- به غافل بودن مردم در هنگام خروج امام اشاره مي کند و به اين مطلب توجه مي دهد که اگر آن حضرت - قبل از موعد- ظاهر شود گرفتار سيره ي ستمگرانه جباران شده و براي حفظ حکومت و رياستشان، آن حضرت را خواهند کشت.
و- سخن امام مجتبي عليه السلام در حديث دوازدهم که فرمود: «هيچ يک از ما خاندان به جز قائم، از تن دادن به نوعي بيعت با جبار زمانش خلاصي ندارد.» که توضيح اين عبارت در فصل هفتم از باب اول از نظر خواننده محترم گذشت.