بازگشت

روايات


1- زراره مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که مي فرمود: «همانا فرزند (مهدي عليه السلام)، قبل از قيامتش غيبتي خواهد داشت.» گفتم: «چرا؟»، در حالي که با دست به شکمش اشاره مي فرمود گفت: «مي ترسد.»سپس فرمود: «اي زراره! او (امام) منتظر است و هم اوست که تولدش مورد شک و ترديد واقع مي شود...» [1] .

2- محمد بن فرج مي گويد: «امام ابو جعفر عليه السلام برايم نوشت: «وقتي خداوند تبارک و تعالي بر مردم خشم بگيرد ما را از کنارشان دور مي سازد.» [2] .

3- زراره بن اعين مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که مي فرمود: «قائم قبل از قيامش غيبتي دارد». گفتم: «چرا» فرمود: «مي ترسد» تا آن جا که فرمود: «او منتظر است، اما خداوند دوست دارد شيعه را آزمايش کند، آن گاه معتقدان و طرفداران باطل به شک مي افتند...» [3] .



[ صفحه 87]



4- حنان بن سدير به نقل از پدرش از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «قائم ما غيبتي دارد که طولاني مي شود.» عرض کردم: «يابن رسول الله! علت آن چيست؟» فرمود: «خداوند نمي خواهد اين امر انجام شود مگر اينکه تمام سنتهايي را که پيامبران در غيبتهايشان داشته اند، در اين غيبت قرار دهد و اي سدير!- بنابراين بايد تمام مدت مجموع غيبتهاي پيامبران، در اين غيبت وجود داشته باشد. خداوند مي فرمايد: (لترکبن طبقا عن طبق) [4] مقصود اين است که سنتهاي گذشتگان در مورد شما جاري خواهد شد.» [5] .

5- ابراهيم کرخي مي گويد: به امام صادق عليه السلام عرض کردم (يا اينکه شخصي به ايشان عرض کرد): «خداوند سالمت بدارد، آيا علي عليه السلام در دين خدا قوي نبود؟» فرمود: «آري، چنين بود»، گفتم (ابراهيم يا آن شخص ديگر»: «پس چگونه مردم با او چيره شدند و او جلوي ايشان نايستاد؟ و چه چيزي باعث شد جلوي آنها را نگيرد؟» فرمود: «آيه اي از قرآن، او را از اين کار بازداشت،»گفتم (يا آن مرد گفت): «آن آيه کدام است؟» فرمود: (لو تزيلوا لعذبنا الذين کفروا منهم عذابا اليما) [6] خداوند عزوجل فرزنداني مؤمن در پشت افرادي از کافران ومنافقان قرار داده است و علي عليه السلام پدران - کافر يا منافق- را نمي کشت تا اينکه اين امانتهاي الهي از پشت آنها خارج شوند و وقتي اين فرزندان از صلب آنها خارج مي شدند بر هر کدام دست مي يافت با آنها مي جنگيد؛ قائم ما اهل بيت نيز چنين است، تا تمام امانتهاي الهي از پشت پدرانشان خارج نشوند ظهور نکرده و کسي را نمي کشد، اما وقتي امانتها [7] .



[ صفحه 88]



خارج شدند، بر کافران و منافقان مسلط شده و آنها را مي کشد.» [8] .

6- مروان انباري مي گويد: از امام باقر عليه السلام (نوشته يا پيامي) صادر شد که در آن فرمود: «وقتي خداوند بودن ما را در ميان قومي، ناخوش دارد ما را از ميان آنها خواهند برد.» [9] .

7- فرات بن احنف از امام صادق از پدران بزرگوارش از امير المؤمنين عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «به خدا قسم من و اين دو پسرم کشته خواهيم شد و در آخر الزمان مردي از نسل من به خونخواهي ما برخواهد خاست، او براي شناخته شدن گمراهان از رهيافتگان غيبتي طولاني خواهد کرد تا جايي که گويندگان نادان بگويند: خداوند را- براي فرستادن قائم - به آل محمد احتياجي نيست». [10] .

8- مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: امير المؤمنين عليه السلام فرمود: «بدانيد که زمين از حجت خدا خالي نيست، اما خداوند به واسطه ي ناداني و ستمکاري مردم ديده ي ايشان را از ديدن حجتش فرو مي بندد...» [11] .

9- امام باقر عليه السلام مي فرمايد: وقتي قائم ما خاندان ظهور کند مي گويد: (ففررت منکم لما خفتکم فوهب لي ربي حکما) [12] از ميان شما رفتم چون از شما بر جان خود بيمناک بودم و اينک چون پروردگارم اذن داد و امر فرجم را به سامان رسانيد به ميانتان آمدم.» [13] .



[ صفحه 89]



10- ابي وايل مي گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام به فرزندش حسين عليه السلام نگاهي انداخت و فرمود: «اين پسرم سيد و سالار است، همان طور که خداوند سيد و آقايش ناميده است، و از نسل او فرزندي همنام پيامبرتان که در سيما و اندام و نيز اخلاق و رفتار، شبيه اوست متولد خواهد شد و در دوران بيخبري و گمراهي مردم و نابودي حق و غلبه ي ستم خروج خواهد نمود، به خدا قسم خروج او حتمي است و گرنه گردن زده خواهد شد.» [14] .

11- امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «و چنين است که ايام غيبت امام قائم عليه السلام طولاني مي شود تا اينکه با بازگشت و ارتداد شيعيان بدسرشتي که احساس به حکومت و قدرت رسيدن در زمان امام قائم عليه السلام، به نحو منافقانه اي آنها را شيعه نگهداشته است، حقيقت ناب پديدار گردد و ايمان از غش پالوده شود.» [15] .

12- در بخشي از حديث ابو سعيد عقيصا به نقل از امام مجتبي عليه السلام، که در فصل دوم از باب اول هم ذکر شد، آمده است: «...هيچيک از ما خاندان از تن دادن به نوعي بيعت با جبار زمانش خلاصي ندارد جز قائم که عيسي روح الله نمازش را به او اقتدا مي کند، خداوند عزوجل، ولادت او و نيز خودش را از ديده ي مردم پنهان مي کند تا در زمان ظهور، در گرو بيعت با کسي نباشد...» [16] .

13- عبدالله بن فضل هاشمي مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که مي فرمود: «صاحب الامر غيبتي دارد که ناگزير اتفاق مي افتد و ناراستان و طرفداران باطل به شک مي افتند.» عرض کردم: «فدايت شوم! چرا چنين مي شود؟» فرمود: «حکمت و فايده ي اين غيبت چيست؟»فرمود: «حکمت غيبت او همان حکمت غيبت آن عده از حجتهاي خداست که قبلا از آنها ياد شده است، حکمت اين غيبت نيز تا بعد از ظهور آن حضرت، بر مردم معلوم نخواهد شد همان طور که حمکت کارهايي که



[ صفحه 90]



خضر انجام داد تا قبل از جدا شدنش از حضرت موسي، معلوم نشد. اي پسر فضل! اين امري است و سر آن و جهات پنهاني و به خدا مربوط است و هنگامي که ما مي دانيم که خداوند عزوجل حکيم است، قبول و اعتراف مي کنيم که تمام کارهايش عين حکمت و درستي است - هر چند که علت و چرايي آن کارها براي ما روشن نشده باشد.» [17] .


پاورقي

[1] اثبات الهداه، ج 3، ص 443، روايت 18.

[2] اثبات الهداه، ج 3، ص 447، روايت 38.

[3] اثبات الهداه، ج 3، ص 472، روايت 150.

[4] انشقاق: 19 - مرحله اي پس از مرحله ي ديگر را سير خواهد کرد.

[5] اثبات الهداه، ج 3، ص 486، روايت 212.

[6] فتح: 25.

[7] با توجه به اين حديث شايد بتوان گفت مقصود از روايات (اثبات الهداه، ج 3، ص 570،524،518،581).

که پيدا شدن گنجهاي زمين و بيرون ريختن زمين گنجهايش را مطرح کرده است همين وديعه ها و امانتها باشد و شاهد آن هم سخن امام صادق عليه السلام است که فرمود: «سپس جوان خوشروي حسني ظاهر مي شود که با فرياد رسا به سوي ديلم فرياد مي کند: اي آل محمد به فرياد مظلومي از ناحيه حرم صدايتان مي زند پاسخ دهيد؛ و گنجهاي الهي در طالقان به او پاسخ خواهند داد، آن همه چه گنجهايي! که از طلا و نقره نيستند بلکه مرداني چون پاره هاي آهنند...» (بحارالانوار، ج 53، ص 15)، و شايد بتوان گفت مقصود از اينکه تمام اموال دنيا برايش جمع مي شود (بحارالانوار، ج 51، ص 29، روايت 2)، همان طلا و نقره و اموال ديگر باشد.

[8] اثبات الهداه، ج 3، ص 489، روايت 224.

[9] اثبات الهداه، ج 3، ص 498، روايت 271.

[10] اثبات الهداه، ج 3، ص 532، روايت 462.

[11] اثبات الهداه، ج 3، ص 532، روايت 463.

[12] شعرا: 21- پس از ميان شما گريختم، چون بر جان خود بيمناک بودم، سپس پروردگارم حکم[حکومت و فرمانروايي]را به من ارزاني داشت.

[13] اثبات الهداه، ج 3، ص 583، روايت 777.

[14] اثبات الهداه، ج 3، ص 505، روايت 308.

[15] بحارالانوار، ج 51، ص 222، روايت 9.

[16] بحارالانوار، ج 51، ص 132، روايت 1.

[17] اثبات الهداه، ج 3، ص 488، روايت 217.