بازگشت

روايات


1- مفضل بن عمر مي گويد: «شنيدم امام صادق عليه السلام مي فرمود: صاحب الامر دو غيبت دارد. در يکي از اين دو غيبت، در مسائل ديني و شبهات، مردم به اهلش - نمايندگان خاص امام - مراجعه مي نمايند و درغيبت بعدي گفته مي شود: «امام غايب از دنيا رفته است، اگر زنده هست پس کجاست؟»، (مفضل مي گويد) عرض کردم: «در آن زمان چه بايد کرد؟» فرمود: «اگر کسي ادعاي امامت کرد از او سوالاتي بکنيد [1] مي بينيد همان جوابهايي را مي دهد که افراد ديگري که مثل او ادعا کرده اند يا مي کنند جواب مي دهند.» [2] .

2- اسحق بن عمار مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «امام قائم دو غيبت دارد، يکي کوتاه و ديگري بلند، در غيبت اول غير از شيعيان خاص او کسي از محلش اطلاع ندارد و در غيبت دوم، غير از دوستان نزديک و خاص او کسي



[ صفحه 84]



جايش را نمي داند.» [3] .

3- عبدالسلام هروي از امام رضا عليه السلام از پدران بزرگوار آن حضرت از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مي کند که فرمود: رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: به حق آن کسي که مرا به پيامبري فرستاد، امام قائم از نسل من، بعد از اينکه ولايت من به او مي رسد، غايب خواهد شد تا جايي که بيشتر مردم مي گويند: «خداوند به آل محمد نيازي ندارد.» و برخي در اصل ولادت آن حضرت ترديد مي نمايند. کسي که زمان آن امام را درک کند بايد به دين او چنگ زند و به شيطان اجازه ندهد که او را به شک اندازد و از دين و آيين من بيرون برد، شيطان سابقا، پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد، [4] و خداوند شياطين را اولياء و دوستدار غير مؤمنين قرار داده است.» [5] .

4- محمد بن اسماعيل حسني و علي بن عبدالله حسني از امام عسکري عليه السلام نقل مي کنند که به گروهي از شيعيان فرمود: «گواه باشيد که عثمان بن سعيد عمري وکيل و نماينده ي من است و پسرش محمد بن عثمان، نماينده ي پسرم مهدي (شما امت) است.» [6] .

5- از گروهي از شيعيان از امام عسکري عليه السلام نقل شده است که به ايشان فرمود: «آمده ايد تا درباره حجت بعد از من، از من سوال کنيد؟» عرض کردند «آري»، ناگاه پسري چون پاره ي ماه که بيش از همه مردم به امام عسکري شبيه بود حاضر شد. امام فرمود: اين امام شما و جانشين من است، از او پيروي کنيد، و پس از من - در امر دين و امامت - پراکنده نشويد که دينتان از دست خواهد رفت. بدانيد که از امروز به بعد، تا عمري طولاني بر او بگذرد، او را نخواهيد ديد، هر چه عثمان بن



[ صفحه 85]



سعيد به شما گفت بپذيريد و امر او را ملتزم شويد، او نماينده ي امام شما و کار به دست اوست.» [7] .

6- غياث بن اسد مي گويد: «...ولادت امام عليه السلام در شب هشتم ماه شعبان سال دويست و پنجاه و شش بود. نماينده ي آن حضرت، عثمان بن سعيد بود، عثمان هنگام مرگ، نمايندگاني را به پسرش ابو جعفر محمد بن عثمان سپرد و او اين منصب را براي ابو جعفر ابوالقاسم حسين بن روح وصيت کرد و او نيز منصب نمايندگي را به ابوالحسين علي بن محمد سمري - که خدا از همگي آنها راضي باد- واگذار کرد.

وقتي هنگام وفات علي بن محمد سمري رسيد، از او خواستند که براي نمايندگي وصيت کند، او گفت «خدا را امري است که خود آن را به انجام رساند.» [8] و غيبت تامه (کبري)، همان غيبتي است که بعد از سمري - رحمه الله عليه - واقع شد.» [9] .


پاورقي

[1] ظاهرا مقصود اين است که حضرت حجت عليه السلام طوري به سوالات جواب مي دهند که هيچکس جز ايشان آن طور جواب نداده و نمي دهد. در حالي که پاسخهاي مدعيان همه شبيه به هم و داراي يک سبک وسياق است و معلوم است که همه ي آنها از اشخاص معمولي سر زده است. مترجم.

[2] اثبات الهداه، ج 3، ص 445، روايت 30.

[3] اثبات الهداه، ج 3، ص 445، روايت 29.

[4] ظاهرا منظور اين است که شيطان همچنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد، شما را هم از دين بيرون خواهد کرد زيرا او کاري غير از اين ندارد و شما هم اگر به امام زمانتان پناهنده و متمسک نشويد از پدر و مادرتان قويتر نيستيد و ياراي ايستادگي در برابر شيطان را نخواهيد داشت. مترجم.

[5] اثبات الهداه، ج 3، ص 459، روايت 97.

[6] اثبات الهداه، ج 3، ص 511، روايت 336.

[7] اثبات الهداه، ج 3، ص 511، روايت 337.

[8] يعني ديگر در مورد نمايندگاني، وصيتي نکرد؛ و البته علي بن محمد سمري به اشاره ي امام از وصيت در مورد وکالت امام خودداري کرد، چنانکه سه نماينده ي قبلي به امر امام و تعيين آن حضرت، مردم را از نماينده ي بعدي مطلع نمودند.مترجم.

[9] بحارالانوار، ج 51، ص 15، روايت 15.