1- سدير صيرفي مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که مي فرمود: «صاحب الامر با يوسف عليه السلام شباهتي دارد»، گفتم: «زندگي آن حضرت را مي فرمائيد يا غيبتش را؟»،



[ صفحه 75]



فرمود: «خوک منشان اين امت چه چيزي را درباره ي آن حضرت انکار مي نمايند؟؛ برادران يوسف که نوادگان و فرزندان پيامبر بودند يوسف را فروختند، آنگاه - بعد از مدتي - با او همکلام شدند و با وجود اينکه برادرشان بود او را نشناختند تا اينکه حضرت يوسف، خود را به آنان معرفي کرد و فرمود: (انا يوسف و هذا اخي)، [1] اين امت دور از رحمت الهي چه چيزي را انکار مي کنند؟ آيا اينکه خداوند مدتي با حجت خودش همان کاري را انجام دهد که با يوسف انجام داد- قابل انکار است -؟» [2] .

2- ابو حمزه ثمالي مي گويد: روزي در خدمت امام باقر عليه السلام بودم، وقتي مردم از حضورش مرخص و پراکنده شدند خطاب به من فرمود: «اي ابا حمزه، از مسائل مسلم و حتمي در نزد خداوند که به هيچ رو قابل تغيير نيست قيام قائم ماست، پس هر که در آنچه مي گويم شک کند در حالي خدا را ملاقات خواهد کرد که به او کفر ورزيده و او را انکار کرده باشد...» [3] .

3- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «وقتي امام قائم عليه السلام ظهور کند عده زيادي از مردم، او را انکار خواهند کرد، زيرا در سيماي جواني رشيد ظاهر خواهد شد، و جز مؤمنيني که خداوند در عالم ذر از آنها پيمان گرفته است کسي بر اعتقاد به او باقي نخواهد ماند. [4] .

4- در حديث هشام بن سالم از امام صادق از پدران بزرگوارش آمده است که فرمود: رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «قائم از نسل من است... هرکس از او اطاعت کند از من اطاعت کرده و هر کس از او سرپيچي کند از من سر پيچي کرده است، هر کس غيبت او را انکار کند مرا انکار کرده است و هر که او را دروغ پندارد، مرا دروغ پنداشته است، هر که او را به راستي قبول کند و بپذيرد، مرا تصديق کرده است، از



[ صفحه 76]



آنان که سخن مرا درباره ي او دروغ مي پندارند و سخنم را انکار مي کنند و امتم را از اعتقاد به او و راهش گمراه مي نمايند به خدا شکايت مي برم، (وسيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون) [5] » [6] .