بازگشت

مقدمه مؤلف


بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين، و صلي الله علي محمد و آله الطيبين الطاهرين

اللهم، صل علي ولي امرک القائم المومل... اللهم، انا نشکو اليک فقد نبينا... و عافيه منک تلبسناها برحمتک يا ارحم الرحمين. [1] .

سدير صيرفي مي گويد: من به همراه مفضل بن عمر، و ابو بصير و ابان بن تغلب بر مولايمان امام صادق عليه السلام وارد شديم، ايشان را در حالي که روي خاک نشسته، عبايي از مو با يقه بدون جيب و آستين کوتاه بر دوش انداخته و چون سوگوار جوان از دست داده ي دلسوخته گريه مي کرد ديديم که اندوه از چهره اش مي باريد، قيافه اش دگرگون شده و اشک از گونه هايش سرازير شده صورتش را شستشو داده بود و در همان حال با تضرع مي فرمود: آقاي من! غيبتت خواب از چشمانم گرفت، آسايشم



[ صفحه 28]



را از بين برد و آرام دلم را بر هم زد. آقاي من! غيبتت براي هميشه دردمند و مصيبت زده ام کرد.

از دست رفتن امامان، يکي پس از ديگري، سرانجام دوران همگي را به پايان مي رساند، - و کار به زمان غيبت امام منتظر کشيده مي شود-، اگر من بر مصائب و بلاياي پي در پي گذشته اشک مي ريزم و آه مي کشم، مصائب بزرگتر و فجيعتر و بلاهاي دردناکتري در پيش است که با غضب و ناراحتي تو- اي حجت خدا- همراه است، و آنها بيشتر اشکم را جاري ساخته و درونم را مشتعل کرده است.

سدير گفت: «هوش از سر ما رفت و دلمان از ترس اين واقعه هولناک و حادثه هلاکت بار فرو ريخت، گمان کرديم امام عليه السلام خود را براي مصيبت شکننده اي آماده کرده يا فاجعه ي مرگباري به آن حضرت روي آورده است.» به آن حضرت عرض کرديم: اي پسر خيرالبشر يابن رسول الله خداوند چشمانت را نگرياند، اين چه مصيبت عظيمي است که اشکت را جاري کرده و چون باران مي گريي؟ چه چيزي وجود مبارکت را به اين ماتم نشانده است؟»

سدير گفت: «امام عليه السلام نفس بلندي کشيد و آثار ترس، وجودش را فرا گرفت و فرمود: اي واي بر شما، امروز صبح کتاب جفر را که علوم مربوط به مرگ و زندگي و مصيبتها و گرفتاريها و علم مربوط به همه چيز و آنچه تا روز قيامت واقع مي شود، در آن است و خداوند اطلاع بر آن را مخصوص پيامبر و ائمه عليهما السلام قرار داده است، نگاهي کردم و در مطالب مربوط به تولد قائم ما عليه السلام و غيبت او، و طولاني شدن غيبت و طول عمر آن حضرت و نيز برگشتن بيشتر مردم از دين و برداشتن رشته اسلام از گردنشان، همان رشته که خداوند در گردنشان انداخته و فرمود: (وکل انسان الزمناه طائره في عنقه) [2] دقت کردم، دلم سوخت و اندوه جانم را فرا گرفت...» [3] .



[ صفحه 29]



پس از ذکر حديث شريف و مقدماتي که گذشت، در اين کتاب با تکيه بر بعضي از آيات قرآن و روايات پيامبر اکرم و ائمه عليهما السلام، درباره ي زندگاني حضرت قائم عليه السلام و مسائل مربوط به آن و نيز رجعت و جمع بين روايات مختلف بحث کرده و با توضيح مختصري از خودمان زمينه را براي شناخت بعضي از ويژگيهاي زندگي، غيبت، رجعت و حوادث زمان ظهور آن حضرت مهيا ساختيم.

کتاب را در چهار باب تنظيم کرده و هر باب را به چند فصل تقسيم نموديم و آن را «الشموس المضيئه في الغيبه و الظهور و الرجعه» ناميديم.

از خداوند متعال درخواست مي کنيم که ما را بر شناخت مولايمان و اداي حقوق آن حضرت در ايام ظهور و غيبت، موفق کرده، در فرج آن امام قائم تعجيل نموده و ديدار و همراهي آن حضرت را روزيمان فرمايد تا کوير جهل خود را از درياي بيکران علم آن حضرت سيراب و آباد کنيم.

بنده ي اميدوار به رحمت پروردگار

علي (پهلواني) سعادت پرور



[ صفحه 31]




پاورقي

[1] اقبال الاعمال، ص 60 تا 61 - مولف محترم بخشي از دعاي افتتاح را که در کتاب شريف مفاتيح الجنان در اعمال شبهاي ماه مبارک رمضان آمده است، به نقل از کتاب شريف اقبال الاعمال سيد بن طاووس، به عنوان خطبه ي مقدمه خود برگزيده اند. انتخاب خطبه در متن عربي کتاب علاوه بر موضوعيت ناشي از تناسب براي آغاز مطلب و سنخيت کلام عربي براي ادعيه ي با مضامين عالي و مفاهيم بلند، نوعي براعت استهلال است که بخشهاي مختلف آن را با اصل مقصود در ابواب کتاب، تناسب خاص خود را داراست، اما از آنجا که برگردان اين خطبه به فارسي، بدون توضيحات طولاني و ملال آور، نمي تواند اهداف خطبه ي عربي را برآورده نمايد، از ترجمه ي آن صرف نظر کرديم. جويندگاني که اهل تعمق بيشتر هستند به متن دعا در منابع مذکور، مراجعه نمايند.مترجم.

[2] اسراء: 13- مقدرات و نتيجه ي نيک و بد اعمال هر انساني را رشته ي گردش ساختيم.

[3] کمال الدين، ج 2، ص 352، روايت 50.