گفتار ما
همان گونه که در فصل پنجم درباره ي اسامي و القاب آن حضرت احتمال داده شد، در اينجا نيز همان احتمال وجود دارد که احاديث زيادي که در مورد سيما و قامت آن حضرت وارد شده به خاطر از بين بردن اشتباه امت بين آن جناب و ساير ائمه، يا رد ادعاي دروغگويان و مدعيان مهدويت در زمان غيبت آن حضرت باشد.
برخي از رواياتي که ذکر شد و نيز بعضي از رواياتي که در صفحات بعد آورده مي شود اين احتمال را تاييد مي کنند.
در اين روايات، دو عبارت وجود دارد که شايسته دقت بيشتري است:
1- «عليه جيوب النور»، «هاله اي از نور او را فرا گرفته» در حديث اول؛ شايد مقصود از اين عبارت همان معنايي باشد که در حديث جابر جعفي آمده که امام عليه السلام فرمودند: «نور چهره اش بر سياهي محاسن و موي سرش غلبه کرده است»و شايد منظور آن باشد که حضرت مهدي عليه السلام آثار، قدرت و علوم پيامبران، همگي را
[ صفحه 69]
داراست. [1] .
از سوي ديگر ممکن است اين عبارت به معناي دقيقتر و لطيفتري اشاره کند که همان مقام نورانيت و مقام ولايت است که از مقام ولايت کليه ي الهي، نشات مي گيرد و جمله ي بعدي که مي فرمايد «تتوقد بشعاع ضياء القدس»، «از اشعه انوار الهي روشن است» شاهد صحت اين احتمال زيرا تمام کرامات علمي و عملي و خوارق عادت که از پيامبران و امامان عليهم السلام سر مي زند همه به مقام ولايت الهي وابسته است و از اشعه انوار الهي روشني مي گيرد. بنابراين توضيح، مي توان گفت روايت در صدد بيان اين مطلب است که آن بزرگوار داراي تمام کمالات بوده و قدرت نماياندن همه ي آنها را دارد. با اين همه باز هم بايد گفت که علم به حقيقت معني فقط از آن خداست.
2- عبارت «اشبه الناس برسول الله صلي الله عليه و آله و سلم خلقا و خلقا»، «از نظر قيافه و رفتار و اخلاق، بيش از همه مردم به پيامبر شباهت دارد» که در حديث سوم از قول پدر بزرگوارش نقل شده است؛ احتمالا همان معنايي را مي رساند که از پيامبر اکرم نقل شده است که فرمود: «و شمائله شمآئلي، وسنته سنتي» [2] .
پاورقي
[1] به باب سوم، فصل هفتم، روايات 4 و 9 و فصل هشتم همان باب روايت 3 مراجعه نماييد.
[2] در باب اول فصل سيزدهم، حديث 4 ذکر خواهد شد.