بازگشت

گفتار ما


رواياتي که در اين زمينه وارد شده و بيانگر ويژگيهاي ياران حضرت مهدي و فضيلتهاي آنهاست، بسيار زياد است، که در فصلهاي پيشين بعضي از آنها ذکر شد و در اينجا نيز به ذکر تعدادي از آنها بسنده کرديم.

ظاهرا اين طور است که دستيابي به اين کمالات، ويژه ي اصحاب و ياران خاص آن حضرت نيست، بلکه براي تمام مؤمنين قابل دسترسي است.

اينکه در حديث اول فرمود: «دستش را بر سر بندگان خدا مي نهد و هيچ مؤمني باقي نمي ماند مگر اينکه دلش مانند پاره آهن مي شود.» و در حديث نوزدهم از فصل هفدهم فرمود: «خداوند دست عنايتش را بر سر بندگان مي کشد و عقل آنها زياد شده فهمشان بالا مي گيرد»هر دو به روشني دلالت مي کنند بر اينکه گذاشتن دست مبارکش بر سر بندگان سبب کسب فضيلتهاي والا و کمالات بلند نفساني



[ صفحه 209]



است؛و کمالات وعده داده شده در حديث قرب نوافل [1] همان طور که با رياضتهاي شرعي و مبارزه با نفس و مجاهده معنوي قابل دسترسي است، از طريق توجه و عنايت اولياء الهي و بندگان برگزيده اش نيز بدست آمدني است، و بلکه آنچه از اين راه دوم به دست آيد کاملتر و از آلودگيهاي پالوده تر است.

اما اينکه فرشتگان و ساکنان آسمانها و مردگان از ظهور امام عليه السلام خوشحال مي شوند به خاطر اين است که کفر و ستم و بيداد و گناه از ابتداي خلقت آنها را آزار داده و اندوهگين مي نموده است و وقتي مي بينند که ظهور امام عليه السلام با مرگ باطل و زنده شدن حق و خاموش شدن آتش کفر و شرک و گسترش ايمان و توحيد همراه است خوشحال مي شوند، و بلکه مي توان گفت به اين خاطر، همه چيز در آسمان و زمين از ظهور آن حضرت مسرور مي شوند.

علاوه بر اين مطالب، چون امام عليه السلام واسطه ي نزول فيض پروردگار بر تمام موجودات عالم هستي است و اراده ي پروردگار در اصل وجود اشياء و کم و کيف و ديگر وجوه عنايات الهي به موجودات از طريق امام محقق مي شود، [2] بنابراين بين امام و ساير موجودات رابطه اي معنوي برقرار است که وقتي امام به مصيبت و اندوهي مبتلا شود آنها اندوهگين و هر گاه مسرور باشد آنها مسرور مي شوند. البته اين مطلب به شواهد زيادي از روايات مستند است که اينجا محل ذکر آنها نيست.



[ صفحه 210]




پاورقي

[1] اصول کافي، ج 2، ص 352، روايت 7- حماد بن بشير مي گويد: از حضرت امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: خداي عزوجل مي فرمايد: هر که دوستي از دوستان مرا خوار و خفيف کند قطعا براي جنگ با من کمين کرده است و هيچ بنده اي به واسطه ي چيزي به من تقرب نجويد که آن چيز نزد من از آنچه بر او واجب کرده ام محبوبتر باشد، او به واسطه ي نوافل و مستحبات تا جايي به من نزديک مي شود که او را دوست بدارم و وقتي او را دوست بدارم گوش او مي شوم، همان گوشي که با آن مي شنود و چشم او مي شوم که با آن مي بيند و زبان او مي شوم که با آن سخن مي گويد و دست او مي شوم که با آن اظهار قدرت کند و اگر مرا بخواند اجابتش کنم و هر چه بخواهد به او بدهم و من در هيچ کاري مانند مرگ مؤمن ترديد نکرده ام زيرا او مرگ را ناخوش دارد و من ناخوش بودن او را ناخوش دارم.

[2] کامل الزيارات، ص 200، زيارت 2- «ارادة الرب في مقادير أموره تهبط اليکم و تصدر من بيوتکم و الصادق[الصادر]عما فصل من أحکام العباد».