بازگشت

مقدمه مترجم


بسم الله الرحمن الرحيم

متدينين به اديان الهي، عموما، به ظهور انسان بلند مرتبه و جليل القدري که نابسامانيهاي بشر را به سامان رساند و عدل و داد را در روي زمين، برقرار نمايد و بيني ستمگران را به خاک ذلت بمالد، اميدوار و معتقد هستند، و از فرقه هاي بي بته و گروههاي مضمحل شده که بگذريم، علي رغم اختلافي که در نام، خصوصيات و نسب آن مصلح وجود دارد، اصل اين اميد و اعتقاد، در بين همه مشترک و از عمق و گسترش چشمگيري برخوردار است.

طبيعي است که چنين اعتقاد عميق، ريشه دار و گسترده اي که با اساس و پايه هاي زندگي بشر در تماس بوده و در انديشه و نحوه ي رفتار ديني، سياسي و اجتماعي انسان تاثير جدي دارد، سوالات متنوع و متعددي را با خود همراه داشته باشد و معتقدان به آن، با عشق و علاقه ي وافري، به دنبال يافتن پاسخها و رفع اتهامات از مسائل مختلف مربوط به اين موضوع باشند.

در بين معتقدان به امام زمان عليه السلام، طيف گسترده اي از اعتقادات، از اوج افراط گرفته تا غايت تفريط، به چشم مي خورد؛ به خصوص درباره ي ديدن چهره ي مبارک آن حضرت با ممکن نبودن زيارت ايشان، نحوه ي رفتار سياسي مناسب با ظهور حضرت، محل اقامت حضرت، جايي که بتوان دستي به دامنش رساند، و در خصوص



[ صفحه 18]



مسائلي از اين قبيل، شايد چيزي در حدود تعداد معتقدان به آن حضرت، اعتقادات گوناگون، و نيز انواع مختلفي از اميد و آرزو وجود داشته باشد.

کتابهاي مختلف و فراواني، چه در اصل مساله مهدويت و چه راجع به مسائل مربوط به آن، نوشته شده است که هر کدام با ديدگاهي خاص خود، قضيه را دنبال نموده و درصدد بالا زدن پرده اي از پرده هاي روي حقيقت، برآمده است، اما نه تنها کتابهاي موجود، بلکه حتي تمام کتابهايي که تا ظهور آن حضرت نوشته شوند نخواهند توانست تمام ابعاد قضيه اي را که بخش اصلي آن به اراده ي خداوند، پنهان است، روشن کنند و فقط نور ظهور، قادر خواهد بود همه ي ابهامات را از ميان بردارد.

با اين همه، پيگيري صحيح و جدي مسائل اصولي و سوالات راهگشا، کاري بس ضروري است و براي رسيدن به توضيحات روشنگر و پاسخهاي نزديک به حقيقت، به هيچ نوع تلاشي نبايد بسنده کرد و نبايد مساله را تمام شده تلقي نمود.

اما آنچه در اين مسير و در اين تلاشها، حتي براي لحظه اي، نبايد مورد غفلت واقع شود اين است که چون اصل قضيه، به اراده پروردگار، از ديد و دسترس مردم پنهان است و از همين رو قرار بر اين نبوده است که همه چيز، به وضوح و بي پرده براي مردم آشکار باشد، بنابراين براي کسب اطلاعات صحيح، بايد به سراغ منابعي که از غيب نازل شده اند يا با غيب مرتبط هستند، رفت و از ساحت عصمت اولياءعليهم السلام و علم الهي که نزد آنان به وديعه گذاشته شده است مدد جست و از خيالبافي، داستانسرايي، قياسهاي بيمورد و خوشامدها و استحسانات، جدا پرهيز نمود.

البته معلوم است که استفاده ي تحقيقي از اين منابع، به نوبه خود، کاري فني است که علاوه بر آشنايي با آنها، به انس و ممارست با قرآن و سنت و کسب بينش لازم و مناسب براي دريافت مخ مطلب از لابلاي آنها، و از همه مهمتر به عنايت خاص الهي نيازمند است.

کتاب شريف «الشموس المضيئه في الغيبه والظهور و الرجعه»- کتاب حاضر



[ صفحه 19]



برگردان آن کتاب از عربي به فارسي است - در چهار باب:

الف- مسائل مربوط به قبل از غيبت صغري

ب- مسائل مربوط به غيبت صغري و کبري تا زمان ظهور

ج- اتفاقات زمان ظهور

د- رجعت

تنظيم شده است که هر باب داراي فصلهاي متعددي است و به آنچه لازم است که يک انسان معتقد به حضرت مهدي عليه السلام، درباره ي موضوع بداند، پرداخته است و با استفاده از آيات و روايات، در رفع مشکلات و حل پيچيدگيهاي موضوع، تلاش نموده است.

از خصوصيات کتاب، اين است که مولف محترم، با اعتقاد به نورانيت کلام امامان معصوم عليهم السلام و عين حق و صدق بودن آنها و شارح و بيانگر قرآن بودن آنها، و به دور از اظهار نظرهاي بي پايه شخصي، و عاري از کمترين ادعاها، مجموعه اي از آيات و روايات را گردآوري و در فصول مربوط به هر باب، دسته بندي نموده است و با اين کار، مشکل بزرگ مراجعه به انبوه روايات متفرق را آسان کرده است.

براي کساني که با تفسير و تاويل آيات قرآن آشنايي ندارند و صحيح و سقيم روايات را نمي شناسند وبه خاطر اشراف نداشتن بر حقايقي که در طول زمان آشکار مي شوند از فهم احاديث معصومين عاجزند، يا به علت برخورداري از منش انکار، و نداشتن سر تسليم به حقيقت، يا دارا بودن روحيه تنسک و تعبد محض و بي بهره بودن از دين فهمي، از مجموعه اي از آيات و روايات پراکنده طرفي نمي بندند، صرف مراجعه به روايات، دردي را دوا نمي کند، به ويژه آنکه، گوناگوني در تعبير و اختلاف در مفهوم، در ميان روايات، بسيار زياد است و براي اطراف غير بصير يا تازه کار، گيجي و سر درگمي به دنبال دارد.

هنر و ويژگي اصلي کتاب، توجه به اين مساله مهم، و اقدامي بديع براي استفاده ي



[ صفحه 20]



مناسب از آيات قرآن و روايات امامان معصوم عليهم السلام است.

برخورد ناشيانه - والبته بي غرض - باروايات، يا موجب خواهد شد که مجموعه اي از اطلاعات مختلف و مغاير با يکديگر را، فقط به خاطر تعبد به روايت - عينا بپذيريم و به باقي ماندن ابهامات، رضايت دهيم، يا سبب خواهد شد که براي راحت کردن خيال خودمان، از مجموعه عظيمي از روايات، که اکثريت قريب به اتفاق آنها به نحو صحيح و قابل قبول از امام معصوم نقل شده اند، دست بشوييم و معلوم است که هيچکدام از اين دو راه، منطقي نيست و به رسيدن به حقيقت منجر نمي شود.

توجه به خصوصيات دوره هاي مختلف زندگي حضرت مهدي عليه السلام و لوازم آن، فهم معني ولايت ائمه عليهم السلام، اعتقاد به آن و دخالت دادن آن در برداشت صحيح از روايات، درک حقيقت ظهور و رجعت و قيامت و مراجعه ي عالمانه به روايات آنها و استفاده از رواياتي که آيات کريم را توضيح داده و تاويل آنها را بيان کرده است، زمينه ي جمع بين روايات را فراهم ساخته است، يعني کاري که فقط درمباحث فقه و اصول، براي رسيدن به واقع يا فهم تکليف ظاهري، رايج بوده و در بقيه زمينه ها مورد غفلت واقع شده است، در اين کتاب انجام شده و با عرضه ي روايات بر يکديگر و نيز بر آيات قرآن کريم، تا جايي که ممکن بوده، بين روايات، جمع صورت گرفته است و از اين رهگذر، گره هايي از روايات گشوده شده و به سوالات زيادي پاسخ داده شده است.

رجعت، به جاي آنکه با زمينه چيني مناسب و استدلال عقلي و بازگشت به مساله قدرت پروردگار، لااقل در بوته ي احتمال و امکان گذاشته شود، معمولا با تعجب و انکار و استبعاد تلقي شده و بدون هيچ دليل منطقي، ناممکن شمرده شده، يا علي رغم کثرت ذکر آن در متون روايي، از سوي منصفترها، به وادي سکوت سپرده شده است.

گذشته از اصل مساله رجعت، که هيچ دليل منطقي بر رد آن وجود ندارد، و



[ صفحه 21]



به عکس با همان ادله عقلي بايد آن را کاملا ممکن و محتمل شمرد، در توضيح جزئيات آن هيچ جايي براي ميدانداري عقل نيست و کميت استدلالات عقلي در آن کاملا لنگ است، و چنين است که در اين زمينه فقط بايد به روايات تمسک جست و از تفسير روايي آياتي که با رجعت رابطه ندارند و از تاويلات معصومين عليهم السلام، استفاده کرد واين همان کاري است که به علاوه ي هنر جمع روايات، در باب چهارم کتاب «الشموس المضيئه» صورت گرفته است تا خواننده را از گرفتاري در دام استبعاد و انکار رهانيده و به سوي فهم موضوع و درک اطلاعات درست، رهنمون شود. ضمن آنکه استفاده ي بجا از افاضات نوراني حضرت علامه طباطبائي رضوان الله عليه - که اوج درک و فهم دقيق از آيات و روايات را به نمايش گذاشته- به مطالب باب رجعت، لطافت و استحکام خاصي بخشيده است.

از سوي ديگر، مطالب فصلهاي متعددي از کتاب، غيرمستقيم، خواننده را به نيازها و وظايف فکري و عملي انسان در رابطه با امام زمان عليه السلام و بهره برداري بهتر از اين اعتقاد، توجه مي دهد که به نظر مترجم، شايد در بين کتابهايي که در موضوع مهدويت و امام زمان عليه السلام نوشته شده است، از اين نظر، منحصر به فرد است.

مطالبي چون:

الف- توجه دائمي به اصل وجود حضرت مهدي عليه السلام.

ب - توجه دائمي به مقام نورانيت و ولايت آن حضرت.

ج - توجه به غيبت ولي خدا.

د- توجه به حالات ايشان در غيبت.

ه- توجه به احاطه ي علمي ايشان به ما و افکار و اعمالمان در هر حال.

و- يقين به ظهور آن حضرت و اميد به درک ظهور.

ز- تلاش و استغاثه براي فرج شخصي قبل از فرج عمومي.

ح- استغاثه براي تعجيل در فرج عمومي.

ط- توجه به تحقيق فرج شخصي با عنايت آن حضرت، در فرج عمومي.



[ صفحه 22]



ي- ترغيب به ورع و زندگي همسو با عدالت.

ک- بيان شبهات در مورد حضرت مهدي و علائم راهنما براي خلاصي از آنها و موارد متعدد ديگر، از جمله مطالب ارزشمندي هستند که اشاره به آنها، درلابلاي مطالب عناوين اصلي، روح خواننده را نوازش مي دهد.

کتاب «الشموس المضيئه» داراي مطالب و نکات ارزنده ي بسيار زيادي است که با مطالعه ي بدون تامل يا اکتفا به يک بار مطالعه، به تمام آنها نمي توان دست يافت.

کتاب حاضر که برگردان آن کتاب، به زبان فارسي است و «ظهور نور» نام گرفته است، از گرفتاري مشترک همه ي ترجمه ها - که عدم توانايي در رساندن دقيق معاني بلند متن است - نمي تواند خالي باشد.

هر چند ضمن توجه به رعايت امانت در ترجمه، سعي شده است، تا جايي که امکان داشته، لطافت عبارات متن حفظ شود، اما در عين حال با اعتراف به نقائص و قبول اشتباهات احتمالي، از خوانندگان محترم طلب بخشش نموده و اميدوارم در موارد ضروري، با رجوع به متن، زمختيهاي ترجمه را هموار نمايند.

در اين جا لازم مي دانم، بعد از شکرگزاري به درگاه خداوند متعال که توفيق انجام اين کار را عنايت فرمود، از مولف معظم، به خاطر اينکه در ميان ترجمه هاي پيشنهاد شده، اين قلم را قابل دانسته و اجازه ي ادامه کار و اتمام ترجمه را مرحمت فرمودند سپاسگزاري کنم و از افراد گرانمايه اي که در تصحيح و مقابله متن با ترجمه، اينجانب را ياري نمودند تشکر نمايم.

سيد محمد جواد وزيري فرد



[ صفحه 23]