بازگشت

رواج فساق و فجار و منافقين و اشرار و جاهليت و جهال


فسق ظاهر و آشکار شود.

فاسق پسنديده و ستايش شود و صاحب قوت و قدرت در چيزهائي که خداوند دوست ندارد گردد.

شخص را به فسق مدح مي کنند و او را خوش مي آيد و مي خندد و برگوينده رد



[ صفحه 142]



نمي کند.

صداهاي مردم فاسق به دعوت بلند شود و از ايشان شنيده شود و پذيرفته گردد.

فاجر را مرد با ظرافت شمرند.

از فاجر بپرهيزند از ترس شر او.

صداهاي فجار بلند شود.

شر ظاهر شود و هيچ کس از وي منع نکند، بلکه براي صاحبش عذري بسازند.

از اشرار بپرهيزند از ترس زبانشان.

اشرار را اکرام کنند.

از اخيار غفلت کنند و اشرار را بر خود مقدم کنند.

بادهاي منافقين وزنده و پرباران و بادهاي اهل دين ساکت و بي حرکت است. (يعني دنيا به کام آنها است و باد به نفع آنها مي وزد).

هر جاهلي نزد مردم، مرد داناي با اطلاع شمرده مي شود و هر حيله گر مکار را مرد افتاده و درويش خوانند.

بين شخص با خلوص و اهل شک و ريبه تميز ندهند.

گرگ را از ميش نشناسند.

شعراء زياد شوند (مانند دوران جاهليت) و قبرهاي ايشان را مردم مساجد خود اتخاذ کنند. (صوفيه اين عمل را کرده اند، قبور شعراي خود را خانقاه ساخته و معبد خود قرار داده اند).



[ صفحه 143]