بازگشت

وضع و حال مساجد و معابد


مسجدها مانند کنيسه و کليسا به طلا و نقره زينت شود.

مساجد مخروبه گردد (يعني آنها که مورد توجه نيست).

مناره ها بلند شود.

اماکن بر مساجد تنگ گيرد و مساجد را در مضيقه افکند (يا از جهت اعمال و کردارشان و يا از جهت بلند کردن ساختمانها و يا غير ذلک).

در مساجد آلات موسيقي بنوازند و کسي بر ايشان انکار نکند.

مسجدها را مجالس طعام و غذا قرار دهند.

مساجد معمور است و از هدايت خراب.

مسجدها معمور به اذان و دلها خالي از ايمان.

مساجدشان آباد (از نفوس يا از نقوش) و دلهاشان خراب از هدايت.

به سبب خصومت ها و دشمني ها نماز از مسجدها برداشته شود.



[ صفحه 130]



صف ها و جمعيت ها بسيار و هواها مختلف.

صفها بسيار اما با دلهاي پر از بغض و کينه بر يکديگر و با زبانهاي مختلف. مساجد پر باشد از کساني که خوف خدا ندارند، جمع مي شوند در آنها براي غيبت و خوردن گوشت اهل حق و در آنها توصيف شراب مسکر براي يکديگر مي کنند.

گاه باشد که امام جماعت به حال مستي و بي شعوري نماز بگزارد و از ترس او را در حال مستي اکرام کنند و او را به خود واگذارند و عقوبت نکنند و بعد هم براي او عذري مي سازند.

در مساجد درآيند و حلقه حلقه بنشينند و ذکر ايشان و صحبت ايشان دنيا و حب دنيا باشد، با ايشان مجالست مکنيد که خداوند را به ايشان نيازي نيست.

مساجد معمور باشد از گمراهي و خراب باشد از هدايت، پس قاريان آن مساجد و آباد کنندگان آن مساجد (به حضور خود يا به تعمير آنها) خائب و نااميدترين خلق خدايند، گمراهي از ايشان جاري مي شود و به سوي ايشان برمي گردد، حضور در چنين مساجد که حال اهلش اين است و رفتن به چنين مساجد کفر به خداوند عظيم است، در صورتي که به گمراهي ايشان عارف و آگاه باشد.

پس مساجد آنان به سبب آن نحوه افعالشان و کردارشان از هدايت خراب و از گمراهي آباد است، سنت خدا را تبديل و از حدود تجاوز کرده اند، دعوت به سوي هدايت مي کنند، مال خدا را قسمت مي کنند، کشته هاي خود را در اين راه شهداء مي خوانند، پس خدا را به افتراء و انکار ديندار شده اند، به جهل خود مستغني از علم شده اند.



[ صفحه 131]