بازگشت

رفع خلط و اشتباه


متقدمين يعني مولفين اول چون نظر تحقيق نداشتند بلکه بيشتر نظر جمع آوري داشته اند و آنچه واقع خواهد شد تا ساعت ظهور همه را يک جا نوشته، ملاحظه مقدم



[ صفحه 120]



و موخر نکرده اند، بلکه همه را به اسم علامت نوشته اند حتي اين که تحقيقي هم از فرج نکرده اند که دو فرج است: فرج جزئي و فرج کلي و به صرف اين که در حديث مثلا ذکر شده که علامت فرج شما يا علامت فرج در فلان است يا فرجي نخواهد بود مگر در فلان يا بعد از فلان فرج خواهد بود؛ همه را حمل بر فرج کلي کرده و به همين لحاظ او را در علامت ظهور ذکر کرده اند، با اين که آنها علامات فرجهاي جزئي بوده که واقع شده و گذشته.

آري نسبت به آن قدماء مانند صدوق و مفيد و کليني و شيخ طوسي که هنوز آن امور واقع نشده بود و احتمال اين هم نمي دادند که اين همه غيبت طولاني شود بعدي ندارد که همه را علامت فرج کلي بگمارند، ديگران هم که آمدند بر منوال ايشان نوشتند، بالاخره اين خلط، سبب اشتباه متاخرين شد، تحقيق نکرده آن چه ديدند نوشتند و همه را به نام علامات خواندند و نام کتاب را علائم الظهور نهادند، سپس مورد حمله و اعتراض مخالفين قرار گرفتند که چرا علامات ظاهر شد و او ظاهر نشد؟ ناچار شدند که در جواب بگويند: اينها علامات حتمي نبوده، زيرا که در اخبار تصريح شده که بعضي از علامات حتمي است و بعضي حتمي نيست.

باز خود در حيص و بيص افتادند که بعضي از همانها را در اخبار از حتميات شمرده، مانند همان اختلاف و انقراض بني العباس و مع ذلک تخلف کرده، همه اينها از جهت اين است که متوجه نشدند که وقايع غير از علامات است. اگر چه به وجهي هم مي توان آنها را علامت خواند و علامت فرج جزئي غير علامات فرج کلي است. و حتميه دو نوع است: حتمي الوقوع و حتمي العلامه، اگر از اول تحقيق و تنقيح مي شد نه اشتباه مي شد و نه مورد اعتراض مي گرديد.

- مانعي ندارد که همه را هم به وجهي علامت بنامند، زيرا که در عين حال هر کدام به وجهي علامت است و به وجهي علامت فرج است، اما کي و چه وقت محقق نيست



[ صفحه 121]



و به اين لحاظ هر کدام في الجمله علاميتي دارد.

در اخبار نسبت به بعضي اسم علامت به او اطلاق شده بلکه حتي خود غيبت امام عليه السلام هم علامت فرج خوانده شده، محمد بن زياد گفت:

به امام علي النقي عليه السلام نوشتم سوال کردم از فرج حضرت، نوشت: هر گاه صاحب شما غيبت کند از دار ظالمين پس متوقع فرج باشيد. [1] .

پس مانعي ندارد که اطلاق علامت يا علامت فرج شود، اما بايد تحقيق کرده شود که فرج دو فرج است و علامت دو نوع.


پاورقي

[1] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 206:4 ح 1254، بحار: 159:51 ب 10 ح 9 و 150:52 ب 22 ح 77.