تنبيه و تأديب بر تقصير در وظيفه، ايجاد شوق و قدرداني از نعمت
چون اين دو علت نيز مرتبطند هر دو با هم عنوان شد.
بديهي است که هر کوتاهي در خدمت و تقصير در وظيفه تاديبي در عقب دارد و هر کفران نعمتي مستلزم حرمان است و بديهي است که هر فراقي برانگيزنده ي اشتياق است و هر فقداني موجب قدرداني است و چون اين امت از حضور امام هاي پيش قدرداني نکردند، بلکه کفران نعمت کرده و در حمايت و نصرت ايشان کوتاهي کردند، چنانکه بر هر کس واضح و آشکار است؛ لهذا مستوجب عقوبت و تاديب گشتند. پس سلب نعمت از ايشان شد، مبتلا به فقدان و غيبت شدند و از فيض حضور مدتي محروم گشتند.
پس در اين غيبت دو خاصيت است:
[ صفحه 85]
يکي تاديب ايشان بر تقصير تا تنبيه شوند و به خود آيند و از کرده پشيمان شوند. دوم قدرداني واشتياق زيرا که هر چيز در وقت فقدانش قدرش معلوم مي شود، و چون او را نبينند و از فيوضات محاضرة و مخاطبه با او و رفع حوائج به سوي او و استفاده هاي علمي و رفع اشکالات و شبهات از او بهره برداري از نعمت ولايت او محروم شوند که اگر ولايت ظاهري در دست او باشد چه بهره هاي عدل و داد از او برده خواهند شد و چه برکاتي به برکت وجود او و حکم فرمائي او ظاهر خواهد شد، قهرا مشتاق ظهور او خواهند شد، به خصوص که اگر به ضد اين امور گرفتار و به شکنجه ي اشرار در آزار باشند و فجايع و فجور فجار را به راي العين ديدار کنند و قدرت بر انکار نداشته باشند، پس ساعت به ساعت بر شوق ايشان افزوده گردد و چنان خود را آماده ي نصرت و خدمت او سازند که اگر بار ديگر ظفر به او يابند، خاک قدم او را بر ديده و رخسار بمالند.
و اين معنا الآن بالحس و الوجدان براي ما محسوس و مشهود است و ما مي بينيم تشنگان وصال او را، که اگر جمال او را در خواب ببينند و در خواب به ايشان امري بفرمايد، تا حد جان از خود گذشتگي دارند چه رسد به اينکه او را ظاهر ببينند و در ظهور به حضور او نائل شوند.
و به همين علت روز به روز انصار او زيادتر مي شود و حاميان او داغ تر مي شوند تا اينکه چون ظاهر شود سيصد و سيزده نفر پرواز کنان خود را به او برسانند و ده هزار نفر از راه دور در مکه برگرد او جمع شوند و پروانه وار بر گرد او بگردند چنانکه به تفصيل خواهد آمد انشاء الله. جعلنا الله منهم و في زمرتهم.