براي احدي در گردن او بيعتي نباشد
مقصود بيعت ظاهري است و الا بيعت واقعي براي امام است بر گردن همه و هيچکس را بيعتي بر امام نيست و قاعده در بيعت اين است که بر شخص حاضر مجري و نافذ است نه بر شخص غائب و لهذا به هر خليفه و سلطاني که بيعت شد بعد
[ صفحه 75]
از تماميت بيعت در مرکز خلافت و سلطنت بايد بيعت او را به ولايات ديگر بفرستند، تا آنها يا به طيب نفس و رضايت و يا به الزام و کراهت بيعت کنند و همچنين هرکس غائب يا در خارج مملکت باشد بيعت در حق او نافذ نيست مگر اينکه قانون جبري ديگر در کار باشد. مثل اينکه بيعت اکثر يا عده ي خاصي از رجال کشور در حق همه بالقهر و الجبر نافذ باشد.
پس از اين جهت خداوند او را غائب فرموده بلکه ولادت او را نيز مخفي فرموده تا او را به بيعت نکشند و مانند جدش امير المومنين عليه السلام و عمش امام حسن عليه السلام و سائر اجدادش، الزام به بيعت نکنند.
زيرا که اگر ظاهر باشد يا از او ساکت خواهند بود و او هم ساکت، پس سکوتش بيعت است و يا بيعت بر وي عرضه خواهند داشت، پس يا ملزم به قبول خواهد شد و يا نفي خواهد کرد. در هر صورت اگر نقض کند يا قبول نکند او را ياغي و خارجي خواهند دانست و پيش از تماميت کار و رسيدن وقت قيام با او محاربه خواهند کرد.
و اما اگر غائب باشد معذور است و بيعت از او برداشته است، پس هر وقت قيام کند نه به حسب ظاهر ملزم به مسالمت خواهد بود و نه در نزد مردم مطعون به نقض عهد و بيعت و نه وصله ي خارجي به او خواهند زد.
حضرت مجتبي عليه السلام فرمود:
«هيچ يک از ما نيست مگر آنکه در گردن او بيعتي است براي طاغيه ي زمان خود، مگر آن قائمي که عيسي بن مريم پشت سر او نماز مي گزارد. خداوند عز و جل ولادت او را مخفي مي کند و شخص او را غائب مي کند تا براي احدي در گردن او بيعتي نباشد» [1] .
و در اين باره از امير المومنين عليه السلام و حضرت باقر عليه السلام [2] و صادق عليه السلام [3] و ائمه ديگر [4] رواياتي است و خود آن حضرت نيز در توقيع شريف در جواب سوالات اسحق بن يعقوب فرمود:
اما علت غيبت اولا: خداوند فرموده:
[ صفحه 76]
(يا ايها الذين آمنوا لا تسئلوا عن اشياء ان تبدلکم تسوکم) [5] .
اي کساني که ايمان آورده ايد پرسش نکنيد از چيزهايي که اگر براي شما ظاهر شود بد حال کند شما را.
و ثانيا: هيچ يک از پدران من نبودند مگر اين که در گردن او بيعتي افتاد براي طاغيه زمان خود و من هنگامي که بيرون آيم، بيرون خواهم آمد در حالي که براي احدي از طاغيان در گردن من بيعتي نباشد». [6] .
از اين جا وجه ديگر نيز مي توان استنباط کرد و آن اين است که چون غائب باشد، هيچکس بر گردن او حقي ندارد که به پاس آن حق اخلاقا بايد از او رعايت کند و اگر نکند مورد طعن قرار گيرد. چنانکه فرعون بر موسي عليه السلام منت مي کرد:
(الم نربک فينا وليدا و لبثت فينا مت عمرک سنين؟) [7] .
آيا ما ترا در ميان خود تربيت نکرديم از بچه گي و تو مقداري از عمر خود را در ميان ما نگذرانيدي؟
و موسي عليه السلام در جواب فرمود:
(و تلک نعمة تمنها علي ان عبدت بني اسرائيل) [8] .
اين نعمتي است که تو بر من منت مي نهي به اين که بني اسرائيل را بنده ي خود ساخته اي.
حضرت رسول صلي الله عليه و اله و سلم مي فرمود:
«اگر ترس آن نبود که خواهند گفت گويندگان که: محمد قوم خود را دعوت کرد و ايشان او را خدمت و نصرت کردند و چون ظفر يافت و به مقصود رسيد ايشان را کشت، هر آينه بسياري را گردن مي زدم». [9] .
پس چون غائب باشد و يکباره ظاهر شود اين منت ها و اين گفته ها نيست و او همه را پديده ي حق واقعي ملاحظه مي کند و از هيچکس حرمت داري نمي کند تا روي زمين
[ صفحه 77]
را از پليدها صاف گرداند. چه علت از اين بهتر که رعايت شود درباره کسي که مامور است به قيام کلي و مبارزه با هر صنف و هر شخص!
پاورقي
[1] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 165:3 ح 691.
[2] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 233:3 ح 759، غيبت نعماني: ص 113، بحار: 155:52 ب 23 ح 12.
[3] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 372:3 ح 924-923، اصول کافي: 384:1 ح 27:909، بحار: 95:52 ب 20 ح 12-11، غيبت نعماني: ص 114.
[4] کمال الدين: 323:1 ب 31 ح 6، بحار: 135:51 ب 4 ح 2) امام سجاد عليه السلام)، علل الشرايع: 245:1 ب 179 ح 6 (امام رضا عليه السلام).
[5] مائده: 101.
[6] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 294:4 ح 1318، غيبت طوسي: ص 292 ح 427.
[7] شعراء: 18.
[8] شعراء: 22.
[9] بحار: 141:22 ب 37 ح 123.