بازگشت

فضل انتظار فرج و فضل اعمال در زمان غيبت


به طور کلي انتظار فرج در هر امري يکي از اعمال صالحه است و انتظار فرج کلي که فرج آل محمد و شيعيان ايشان و فرج دين است؛ افضل انتظار فرجها است.

حضرت رضا عليه السلام از پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم فرمود:

«افضل اعمال امت من انتظار فرج است». [1] .

و مثل اين را زين العابدين عليه السلام از پدر خود امير المومنين عليه السلام از پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم نقل فرمود، [2] و امير المومنين عليه السلام فرمود:

«افضل عبادت مومن انتظار فرج است». [3] .

و نيز مردي از آن حضرت پرسيد: «چه عملي محبوب تر به سوي خدا است؟

فرمود: انتظار فرج. [4] .

حضرت رضا عليه السلام فرمود:

«چقدر نيکو است صبر و انتظار فرج، آيا نشنيده اي قول مرد صالح (يعني شعيب) را:

(و ارتقبوا اني معکم رقيب) [5] (فانتظروا اني معکم من المنتظرين). [6] .

«مترقب باشيد که من هم با شما مترقبم و منتظر باشيد که من هم از منتظرين



[ صفحه 457]



هستم». [7] .

و نيز امير المومنين عليه السلام فرمود:

«منتظر فرج باشيد و مايوس از روح خدا (يعني راحت رساني) مشويد، زيرا که محبوبترين عملها به سوي خداوند عز و جل انتظار فرج است». [8] .

و نيز فرمود: استعجال مکنيد امر را پيش از رسيدنش که پشيمان مي شويد و دراز ننمايد بر شما طول مدت که دلهاي شما قساوت خواهد يافت». [9] .

و اما انتظار فرج کلي در غيبت امام دوازدهم عليه السلام:

حضرت زين العابدين عليه السلام به ابي خالد کابلي فرمود:

«غيبت ولي الله و دوازدهمين از اوصياي رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم محمد خواهد شد، اي اباخالد اهل زمان غيبت او که قائل به امامت او و منتظر ظهور اويند افضل اهل هر زمان هستند، براي اينکه خداوند تعالي آن قدر از عقل و معرفت به ايشان عطا فرمود که غيبت در نزد ايشان به منزله ي مشاهده است. خداوند در آن زمان ايشان را به منزله ي مجاهده کننده ي با شمشير در پيش روي پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم قرار داده، ايشان هستند مخلصين حقيقي و شيعه ي صدق و ايشانند دعوت کنندگان به سوي خدا در پنهان و آشکار».

سپس فرمود: «انتظار فرج از اعظم فرج است». [10] .

(يعني نفس انتظار فرج فرج بزرگي است، زيرا که بسيار فرق دارد اميدواري با نااميدي، در نااميدي هر دشواري سخت تر مي گذرد تا در اميدواري به رفع آن).

امير المومنين عليه السلام فرمود:

«گيرنده ي به امر ما با ما خواهد بود فردا در حظيره ي قدس و منتظر امر ما مانند کسي است که در خون خود در راه خدا غوطه ور شود». [11] .

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

«روزي پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم در حضور اصحاب خود گفت: بار خدايا به من بنمايان برادران



[ صفحه 458]



مرا، صحابه عرض کردند: يا رسول الله آيا ما برادران شما نيستيم؟ فرمودند: شما اصحاب من هستيد، برادران من قومي هستند در آخر الزمان که مرا نديده اند و به من ايمان آورده اند، خداوند اسماء ايشان و اسماء آباء ايشان را پيش از آن که از صلب پدران و رحم مادران بيرون آيند به من شناسانده، هر آينه يکي از ايشان سخت تر نگهدارنده است دين خود را از آن کس که به دست خود قتاد را خراطي کند يا از آنکس که اخگر آتش را درکف خود نگهدارد، آنان چراغهاي تاريکي هستند، خداوند ايشان را نجات مي دهد از هر فتنه ي تيره و تاريک». [12] .

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

«منتظر دوازدهمي مانند کسي است که شمشير خود را کشيده و در پيش روي پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم از او دفاع مي کند». [13] .

و نيز فرمود:

«نزديکترين حال بندگان خدا به سوي خداي عز و جل و راضي ترين حال خداوند از ايشان وقتي است که حجت خود را مفقود کنند، پس نه ظاهر شود براي ايشان و نه عالم به مکان او باشند و با اين وصف ايشان مي دانند که حجت خدا باطل نمي شود، پس در آن هنگام متوقع فرج باشيد صبح و شام زيرا که سخت ترين حال غضب خدا بر دشمنان خود همان وقت است که حجت او را مفقود کند و بر ايشان ظاهر نشود (زيرا که دشمني و ستم بر بندگان بي صاحب و بي پناه بيشتر موجب غضب خدا است) خداوند مي دانست که اولياء او ريب و شک نمي کنند و اگر مي دانست که به ريب و شک خواهند افتاد هر آينه حجت خود را از ايشان به يک طرفة العين غايب نمي گردانيد». [14] .

و نيز عمار ساباطي به آن حضرت عرض کرد:

«عبادت پنهاني با امام مستور از شما در دولت باطل افضل است يا عبادت در ظهور حق و دولت حق با امام ظاهر از شما؟»



[ صفحه 459]



فرمود:

«اي عمار صدقه و چيز دادن در راه خدا در پنهاني به خدا قسم افضل است از صدقه علانيه و آشکار و همچنين عبادت شما در پنهان با امام مستور در دولت باطل افضل است از آن کس که عبادت کند خدا را در وقت ظهور حق با امام ظاهر در دولت حق، زيرا که شما از ناحيه ي دشمنان در دولت باطل و زمان هدنه در خوف هستيد و عبادت با خوف در دولت باطل نيست مانند عبادت با امن و ايمني در دولت حق، بدانيد که هر کس از شما يک نماز فريضه را به تماميت در وقتش بگزارد در پنهاني از دشمن خود، بنويسد خداي عز و جل براي او به آن يک فريضه بيست و پنج فريضه و کسي که از شما يک نماز نافله را در وقتش با تماميت بگزارد خداوند براي آن يک نافله ده نماز نافله بنويسد و هر کس از شما يک حسنه عمل کند خداوند بيست حسنه براي او بنويسد و خداوند حسنات هر مومن از شما را هر گاه اعمال خود را نيکو بجا آورد و بر امام خود و بر نفس خود به تقيه رفتار کند و زبان خود را نگهدارد مضاعف مي گرداند اضعاف مضاعفه، زيرا که خداوند کريم است».

عمار عرض کرد:

«مرا به رغبت انداختي در عمل و تحريص کردي لکن دوست دارم که بدانم چگونه اعمال ما در امروز که در دولت باطل هستيم افضل است از عمل آنان که با امام ظاهر شما در دولت حق خواهند بود، با اينکه ما و ايشان بر يک دين هستيم و آن دين خداي عز و جل است».

فرمود:

«از آن جهت که شما بر ايشان سبقت گرفتيد در پذيرفتن دين خدا و در نماز و روزه و حج و هر عمل خيري و سبقت گرفتيد به عبادت خدا در پنهاني از دشمنان با امامي که مستتر است و مع ذلک اطاعت او مي کنيد و صبر مي کنيد با او و منتظر دولت حق هستيد



[ صفحه 460]



و خائف هستيد هم بر خود و هم بر امام خود از ملوک و پادشاهان، حق امام خود و حق خود را در دست ستمکاران مي بينيد که شما را از آن منع کرده اند و از اين رو شما را مضطر ساخته اند که به دنبال دنيا و طلب معاش برويد با صبر کردن بر دين و عبادت و طاعت پروردگارتان و با خوف از دشمنانتان، پس به اين جهت است که خداوند اعمال شما را مضاعف گردانيده، پس گوارا باد شما را باز هم گوارا باد شما را.

عمار عرض کرد: «فداي تو شوم ديگر ما تمني نمي کنيم...». [15] .

تا آخر که در صبر و استقامت گذشت.

و نيز آن حضرت از پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم نقل فرمود، که فرمود:

«يا علي عظيم ترين مردم در يقين (ايمان خ) قومي هستند در آخر الزمان که به پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم نرسيده اند و حجت از ايشان محجوب گشته و به صرف سياهي بر روي سفيدي ايمان آورده اند. [16] (يعني به صرف خطي بر روي کاغذ).

و نيز از آن حضرت نقل فرموده که فرمود:

زود است بيايد بعد از شما مردمي که يک نفر از ايشان براي او اجر پنجاه نفر از شما است.

صحابه عرض کردند:

يا رسول الله ما با شما در بدر و احد و حنين بوديم و در ميان ما قرآن نازل شده!». فرمود: «آنچه بر ايشان بار مي شود اگر بر شما بار شود نتوانيد تحمل کنيد». [17] .


پاورقي

[1] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 270:1 ذيل ح 170، کمال الدين: 644:2 ب 55 ح 3، منتخب الاثر: ص 629 ف 10 ب 2 ح 5، بحار: 128:52 ب 22 ح 21، عيون اخبار الرضا عليه السلام: 36:2 ب 31 ح 87.

[2] امالي طوسي: ص 405 مجلس 14 ح 55:917، بحار: 122:52 ب 22 ح 3.

[3] بحار: 131:52 ب 22 ح 33 (به نقل از کتاب «محاسن»)..

[4] بحار: 122:52 ب 22 ح 3، من لا يحضره الفقيه: 274:4 ب 176 نوادر ح 9.

[5] هود: 93.

[6] اعراف: 71، يونس: 20.

[7] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 113:5 ح 1536- ص 159 ح 1581، کمال الدين: 645:2 ب 55 ح 5، بحار: 129:52 ب 22 ح 23.

[8] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 75:3 ح 619، خصال: 747:2 باب اربعمائة ح 10، منتخب الاثر: ص 631 ف 10 ب 2 ح 11، بحار: 123:52 ب 22 ح 7.

[9] خصال: 755:2 باب اربعمائة ح 10، بحار: 123:52 ب 22 ح 7.

[10] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 195:3 ح 716، کمال الدين: 320:1 ب 31 ح 2، احتجاج: 318:2، بحار: 122:52 ب 22 ح 4.

[11] خصال: 760:2 باب اربعمائة ح 10، منتخب الاثر: ص 632 ف 10 ب 2 ح 11، بحار: 123:52 ب 22 ح 7.

[12] بصائر الدرجات: ص 104 جزء 2 ح 4، بحار: 124:52 ب 22 ح 8.

[13] کمال الدين: 335:2 ب 33 ح 5- ص 647 ب 55 ح 8، بحار: 144:51 ب 6 ح 8.

[14] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 399:3 ح 954، غيبت نعماني: ص 107: بحار: 94:52 ب 20 ح 9-ص 145 ب 22 ح 67، غيبت طوسي: ص 457 ف 7 ح 468.

[15] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 409:3 ح 965، کمال الدين: 646:2 ب 55 ح 7، بحار: 127:52 ب 22 ح 20.

[16] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 50:1 ح 28، اثباة الهداة: 453:3 ب 32 ف 1 ح 71، ينابيع المودة: 398:3 ب 74 ح 53، مکارم الاخلاق: ص 440 ب 12، بحار: 56:77 ب 3 ح 3.

[17] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 49:1 ح 26، غيبت طوسي: ص 457-456 ف 7 ح 467، بحار: 130:52 ب 22 ح 26، منتخب الاثر: ص 650 ف 10 ب 5 ح 10.