ظهور خيرات و برکات ارضي و سماوي و انسي و حيواني به برکت آن ح
همه ي برکات و هر گونه خير در عهد آن حضرت ظاهر و دائر است و فهرست آن از آنچه در فصول گذشته و آنچه ذکر مي شود اين است:
زمين از لوث کفر و شرک و ضلال و بدعت و نفاق پاک شود.
دين حقيقي و احکام آن در همه جا نشر داده شود. غير از شيعه خاص نباشد.
عدالت و امنيت در همه جا گسترده شود.
علم و دانش و معارف صحيح منتشر شود. همه ي مردم بر يک کلمه و يک ملت و يک آئين جمع شوند، معصيت خدا نشود.
دلها با هم موتلف شوند، کينه از دلها برود، شفقت و رافت برقرار شود تا حدي که از يکديگر رهن نگيرند و در معامله ربح و سود نگيرند.
آسمان باران هاي پر منفعت و با برکت در وقت خود ببارد، ملخ طلا ببارد، برکات زمين ظاهر شود.
گنجها و معادن ظاهر و گياه و ميوه ها وافر تا اينکه محتاج به زکات پيدا نشود. عمرها دراز و زن و اولاد بسيار بيابند.
پرنده را از هوا صيد کنند، حيوانات به بني آدم آزار نرسانند. درندگان به بهائم ضرر نرسانند و در يک جا چرا کنند.
اينها همه اولا: به برکت شخص آن حضرت و تسلط او است بر ملک و دولت، زيرا که صرف برگشت سلطنت و حکومت ظاهري به مرکز خود و تسلط مقام امامت و ولايت بر ظاهر ملک و دولت آثار عظيم و برکات خطيري دارد.
و ثانيا: به برکت بسط عدل حقيقي و عدالت حقه است که آن هم تاثير عظيم در
[ صفحه 427]
ظهور برکات دارد.
و ثالثا به سبب ائتلاف قلوب و زوال کينه و نفاق و حصول صفا و يکرنگي و رافت و شفقت و عطوفت و اخوت است که اين نيز تاثير بزرگي در رحمت حق دارد.
و رابعا: به سبب زوال طغيان و عصيان و کفر و نفاق و شقاق که وجود اينها موثر است در قطع رحمت و سلب نعمت.
(ظهر الفساد في البر و البحر بما کسبت ايدي الناس ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون). [1] .
و چون اين چهار به برکت شمشير آن حضرت و تربيت او مجتمع شود همه ي خيرات و برکات ظاهر و نازل شود.
حضرت صادق عليه السلام فضيلت صبر و انتظار فرج را بيان فرمود. عمار ساباطي گفت: «فداي تو شوم پس ما ديگر تمنا نمي کنيم که از اصحاب قائم عليه السلام باشيم در دوران ظهور حق، با اينکه اعمال ما در زمان امامت تو در طاعت تو افضل است از اعمال آنانه در زمان دولت حق باشند».
فرمود: «سبحان الله! آيا دوست نداريد که خداوند عز و جل حق و عدل را ظاهر و غالب کند در همه ي بلاد و حال عامه ي مردم نيک شود. و خداوند همه را بر يک کلمه جمع کند و بين دلهاي مختلف ائتلاف اندازد و خداوند در هيچ زميني معصيت نشود و حدود خدا در خلق اقامه شود و حق به اهلش برگردد، کمال حق را ظاهر کنند به طوري که هيچ چيز از حق به سبب ترس از هيچ مخلوقي مخفي نشود يا مخفي انجام داده نشود». [2] .
و نيز آن حضرت فرمود:
«هر گاه قائم عليه السلام قيام کند حکم به عدل کند و جور در ايام او مرتفع گردد و راهها امن شود، زمين برکات خود را ظاهر کند و حق به اهلش برگردد». [3] .
امير المومنين عليه السلام فرمود:
«پس زمين بشاشت خود را به سبب عدل ظاهر کند و آسمان باران خود را ببارد و
[ صفحه 428]
درخت ميوه ي خود را افزون دهد و زمين گياه خود را برآورد و براي اهل زمين خود را زيند کند، وحوش ايمن باشند تا اينکه در همه ي اطراف زمين مانند چارپايان چرا کنند.
زمين گنجهاي خود را ظاهر کند، پس قائم عليه السلام به مردم بگويد: بخوريد گوارا باشد شما را به سبب آنچه در ايام گذشته کرديد از عملها پس مسلمانان اهل دين حقند». [4] .
و نيز آن حضرت فرمود:
«خداوند به ما دفع مي کند زمان فشار دهنده و گاز گيرنده را، و چون قائم عليه السلام قيام کند هر آينه آسمان باران خود را نازل کند و زمين گياه خود را بيرون کند و کينه از دلهاي بندگان برود. درندگان با بهائم صلح کنند تا اينکه زن از عراق تا شام برود قدم خود را نگذارد مگر بر گياه، و زينت او بر بالاي سرش باشد نه درنده اي کسي را آزار کند و نه او از درنده بترسد». [5] .
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
«تا اينکه پير زال ضعيف از مشرق حرکت کند و اراده ي مغرب کند، نه کسي او را نهي کند و نه کسي او را تهييج کند و زمين بذر خود را بيرون دهد، و آسمان باران خود را فرو ريزد، و مردم خراج خود را بر دوش خود به سوي مهدي عليه السلام حمل کنند، و خداوند بر شيعه ي ما توسعه دهد چنان که اگر نه اين بود که ايشان را سعادت شامل شده هر آينه از وسعت فراواني و رفاهيت بغي و طغيان مي کردند». [6] .
و نيز فرمود:
«اموال دنيا براي قائم عليه السلام جمع شود از باطن زمين و ظاهر وي، پس به مردم بگويد: بيائيد به سوي آنچه به خاطر او قطع رحم ها کرديد و خونهاي حرام را ريختيد و مرتکب چيزهائي که خداوند حرام کرده بود شديد، پس آنقدر عطا کند که احدي را پيش از او آنقدر عطا نبوده و زمين را پر کند از عدل و قسط و نور چنانچه پر شده بود از ظلم و جور و شر». [7] .
و نيز فرمود:
[ صفحه 429]
«در عطا مساوات قرار مي دهد بين مردم به طوري که ديگر محتاج به زکات نخواهند گرديد، کساني که صاحب زکاتند، زکات خود را به صاحبان حاجت از شيعه مي دهند و ايشان قبول نمي کنند، پس آنها را در صره (کيسه) مي کنند و بر در خانه هاي ايشان دور مي دهند، پس ايشان از خانه ها بيرون مي آيند و مي گويند ما را حاجتي به زکات شما نيست». [8] .
و از ابوسعيد خدري گفت: از پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم شنيدم که بر منبر مي فرمود:
«مهدي از عترت من و از اهل بيت من است، در آخر الزمان خروج کند، پس آسمان باران خود را بفرستد و زمين بذر خود را بيرون دهد». [9] .
و نيز آن حضرت فرمود:
«خداوند به برکت او محو مي کند دروغ را و مي برد فشار دهنده و گاز گيرنده را، و به سبب او ذلت را از گردنهاي شما برمي دارد». [10] .
ابن عباس گفت:
«تا اينکه گرگ و ميش و گاو و شير و انسان و مار ايمن باشند از يکديگر و تا اينکه موش هم به انبان صدمه نزند و سوراخ نکند و تا اينکه جزيه برداشته شود و صليب شکسته شود و خوک کشته شود». [11] .
حذيفه گفت:
«شنيدم از پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم که فرمود: خداوند جدا مي کند اولياء و اصفياء خود را تا اينکه زمين را پاک گرداند از منافقين و ضالين و ابناء ضالين تا اينکه پنجاه زن به يک مرد برسد، اين بگويد: بنده ي خدا مرا بخر و آن بگويد: بنده ي خدا مرا جا و پناه ده». [12] .
(چون مردان کشته مي شوند زنان بسيار مي شوند).
حضرت مجتبي عليه السلام فرمود:
«پس برانگيزاند خدا مردي را در آخر زمان و در دوران فشار و شکنجه و گاز گرفتن روزگار، پس همه ي بلاد عرضا و طولا تسليم وي شوند و به دين او درآيند، تا اينکه نماند
[ صفحه 430]
کافري مگر اينکه ايمان آورد و نه طالحي مگر اينکه صالح شود، و در ملک او درندگان با هم صلح کنند و زمين گياه خود را بيرون دهد و آسمان برکات خود را فرو فرستد و گنجها براي او ظاهر شود». [13] .
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
«به يکديگر صله کنيد و نيکي کنيد و رحم بر يکديگر کنيد، پس قسم به آن کس که دانه را مي شکافد و بنده را مي آفريند زماني بر شما بيايد که يک نفر از شما براي درهم و دينار خود موردي نيابد (چون همه مستغني باشند، کسي پيدا نشود که به او صله و احسان کنند)». [14] .
و نيز به مفضل فرمود:
«زمين گنجهاي خود را ظاهر کند چنانکه مردم گنجها را بر روي زمين ببينند، و مرد جستجو کند و کسي را نيابد که او را به مال خود صله کند و از زکات او بگيرد، و نيابد کسي را که از او قبول کند، و مردم مستغني باشند به آنچه خداوند از فضل خود به آنها کرم فرموده». [15] .
و نيز به مفضل فرمود:
«مهدي عليه السلام بعد از طي شرق و غرب به کوفه برگردد و در کوفه از آسمان ملخ طلا ببارد همچنانکه براي ايوب در بني اسرائيل باريد؛ گنجهاي زمين را از طلا و نقره و جواهر ما بين اصحاب خود تقسيم کند». [16] .
و نيز به مفضل فرمود:
«هر گاه قائم عليه السلام قيام کند زمين به نور پروردگار خود نورافشان شود و مردم مستغني از نور خورشيد شوند، و مرد در ايام ملک آن حضرت عمر دراز کند آنقدر که از او هزار پسر آيد که دختر در ميانشان نباشد (يعني هزار پسر به غير دختر)». [17] .
و نيز به مفضل فرمود:
«هر گاه قائم قيام کند مومن پرنده را از هوا بخواند و او فرود آيد، پس ذبح کند و بريان
[ صفحه 431]
کرده بخورد». [18] .
و حضرت رسول صلي الله عليه و اله و سلم فرمود:
«خداوند گنجها و معادن زمين را براي او ظاهر کند». [19] .
در «اثبات الهداة» علي بن سالم از پدرش از حضرت صادق عليه السلام پرسيد: از خبري که روايت مي شود که هر کس وثوقش به رهن بيشتر باشد از برادر مومن خود، من از او بري هستم. فرمود:
«اين وقتي است که حق ظاهر شود و قائم ما اهل بيت قيام کند».
گفت:
«پس خبري که روايت شده که ربح مومن بر مومن رباست، آن چيست؟».
فرمود:
«آن هم وقت ظهور حق و قيام قائم عليه السلام ماست و اما امروز باکي نيست که به مومن بفروشد و از او ربح بگيرد». [20] .
و اما در خصوص احوال شيعه، پيش از اين در فصل انصار و ياران او گذشت.
[ صفحه 449]
پاورقي
[1] روم: 41.
[2] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 409:3 ح 965، بحار: 128:52 ب 22 ح 20.
[3] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 61:5 ح 1484، بحار: 338:52 ب 27 ح 83، الزام الناصب: 2: 282-281 ارشاد مفيد 359:2 ب 40 ح 7.
[4] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 82:5 ح 1504، مختصر بصائر الدرجات: ص 201، بحار: 53: 86-85 ب 29 ح 86.
[5] خصال: 761:2 حديث اربعمائه، بحار: 316:52 ب 27 ح 11، معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 59:3 ذيل ح 610، منتخب الانوار المضيئه: ص 357-356 ف 12.
[6] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 29:5 ح 1453، تفسير عياشي: 65:2 ح 49، ينابيع المودة: 240:3 ب 71 ح 18، بحار: 345:52 ب 27 ح 91.
[7] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 322:3 ح 866- ص 325 ح 867، بحار: 29:51 ب 2 ح 351:52-2 ب 27 ح 103- ص 390 ب 27 ح 212.
[8] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 324:3 ح 867، بحار: 390:52 ب 27 ح 212.
[9] غيبت طوسي: ص 180 ف 1 ح 138، اثباة الهداة: 502:3 ب 32 ف 12 ح 294، بحار: 74:51 ب 1 ح 25.
[10] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 517:1 ذيل حديث 355، غيبت طوسي: ص 185 ف 1 ح 144، بحار: 75:51 ب 1 ح 29.
[11] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 148:5 ح 1571- ص 418 ح 1855، منتخب الاثر: ص 363 ف 2 ب 35 ح 10، المحجة في ما نزل في القائم الحجة عليه السلام: ص 87-86، بحار: 61:51 ب 5 ح 59.
[12] بحار: 225:52 ب 25 ح 88، امالي مفيد: ص 144 مجلس 11 ح 2.
[13] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 167:3 ح 692، منتخب الاثر: ص 619 ف 9 ب 1 ح 2، اثباة الهداة: 524:3 ب 32 ف 20 ح 414.
[14] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 58:4 ح 1133، بحار: 146:51 ب 6 ح 17، عقد الدرر: ص 171 ب 8.
[15] روضة الواعظين: 264:2، المستجاد: ص 282، بحار: 337:52 ب 27 ح 77.
[16] الزام الناصب: 279:2، بحار: 34:53 ب 25، معجم الملاحم و الفتن: 423:1.
[17] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 379:5 ح 1816، الزام الناصب: 87:1، بحار: 337:52 ب 27 ح 77، ارشاد مفيد: 356:2 ب 40 ف 3 ح 2، منتخب الانوار المضيئه: ص 333 ف 12.
[18] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 57:4 ح 1132، دلائل الامامة: ص 463-462 ح 47:443، اثباة الهداة: 573:3 ب 32 ف 48 ح 706.
[19] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 256:1 ح 158، اعلام الوري: 250:2 ب 2 ف 3، اثباة الهداة: 480:3 ب 32 ف 5 ح 182، بحار: 323:52 ب 27 ح 31.
[20] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 7:4 ح 1084، اثباة الهداة: 455:3 ب 32 ف 2 ح 80، الاستبصار: 70:3 ح 2:233.