بازگشت

نوع ديگر از اختصاصات او: قضاوت او به علم خود


«ديگر از اختصاصات او»:

قضاوت او است که به علم خود قضاوت مي کند

آن حضرت به مقتضاي علم امامت و وحي قضاوت کند مانند داود و سليمان، و بينه نطلبد و به توسم صالح را از طالح مي شناسد و به مقتضاي آن حکم مي کند و به کتب انبياء سلف ما بين اهل آن حکم مي کند و به حکم هاي انبياء نيز حکم مي کند، پس اين حکم ها بر شخصي گران آيد و مخالفت کند پس گردن او را بزند، و چون اين حکم ها بر باطن کند و گردن زند خوف او در همه ي دلها جا کند.

در چند حديث از حضرت صادق عليه السلام فرمود:

«قائم عليه السلام به حکم داود و آل داود و سليمان حکم کند و بينه نطلبد». [1] .

و نيز فرمود:

«چون در مکه ظاهر شود و اصحاب او جمع شوند و با او بيعت کنند پس از آن امر کند منادي ندا کند: اين مهدي است که به قضاي داود و سليمان قضاوت مي کند و از کسي بينه نمي طلبد». [2] .

و نيز فرمود:

«هر گاه قيام کند حکم کند بين مردم به حکم داود و حکم محمد صلي الله عليه و اله و سلم (يعني به هر دو)، احتياج به بينه ندارد، خداوند تعالي او را الهام مي کند پس به علم خود حکم مي کند و هر قومي را به آنچه پنهان کرده اند آگاه مي کند و خبر مي دهد، دوست خود را از دشمن خود به توسم مي شناسد (يعني به فراست از سيما درک مي کند)». [3] .

سپس فرمود: خداوند فرموده: (ان في ذلک لآيات للمتوسمين) [4] .

و امام علي الهادي عليه السلام فرمود:

«هر گاه قيام کند بين مردم به علم خود عمل کند و بينه نطلبد». [5] .

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

«وحي مي شود به سوي او اين امر در شب و روز».



[ صفحه 415]



ابو الجارود عرض کرد: «وحي مي شود به سوي او؟».

فرمود:

«اي اباالجارود اين وحي نبوت نيست، ليکن به او وحي مي شود چنانکه به مريم و مادر موسي عليه السلام و زنبور عسل وحي شد، اي اباالجارود قائم آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم اکرم است نزد خدا از مريم و مادر موسي و زنبور». [6] .

و حضرت صادق عليه السلام فرمود:

«هر گاه امور به صاحب اين امر منتهي شود خداوند براي او هر پستي را بلند و هر بلندي را پست کند، تا اينکه دنيا در نزد او به منزله ي کف دست او باشد پس کدام يک از شما اگر در کف دست او موئي باشد او را نمي بيند». [7] .

و نيز فرمود:

هر گاه قيام کند احدي از خلق خدا در پيش او نايستد مگر اينکه بشناسد او را که صالح است يا طالح، [8] آگاه باشيد که در شان اوست: (ان في ذلک لآيات للمتوسمين) [9] .

و نيز در آيه ي: (يعرف المجرمون بسيماهم) [10] فرمود:

«چون قائم قيام کند خداوند او را علم سيما عطا کند، پس امر مي کند بر کافر پس موهاي پيشاني اش را مي گيرند و به پاهاي ايشان مي چسبند و مي کشانند ايشان را به سوي شمشير و شمشير در ميان ايشان مي نهد». [11] .

و فرمود:

«در بين اينکه مردي بالاي سر قائم عليه السلام ايستاده و او را امر مي کند و نهي مي کند ناگهان مي گويد:بچرهانيد او را. پس او را مي گردانند به پيش روي او. پس امر مي کند گردن او را بزنند، پس نمي ماند در مشرق و مغرب کسي مگر اينکه از وي مي ترسد». [12] .

و نيز حضرت باقر عليه السلام فرمود:



[ صفحه 416]



«مهدي را مهدي ناميده اند از آن جهت که رهنمائي مي کند به امر خفي حتي اينکه مي فرستد پي مردي، که مردم هيچ گناهي براي او نمي بينند، پس او را مي کشد تا اينکه ديگر هيچ کس در خانه ي خود حرفي نمي زند از ترس اينک مبادا ديوار بر او شهادت دهد». [13] .

و نيز آن حضرت فرمود:

«قائم عليه السلام قضاوت مي کند به قضاوت هايي که بعضي از اصحاب او از همان اشخاصي که در جلو او شمشير زده اند منکر مي شمارند آن را و بر وي انکار مي کنند و او قضاوت آدم عليه السلام است، پس گردن ايشان را مي زند باز در مرتبه ي ديگر قضاوت مي کند به قضاوت هائي و آن را جمع ديگر از کساني که در جلو او شمشير زده اند منکر مي شمارند و او قضاوت داود عليه السلام است، پس گردن ايشان را مي زند.

بار سوم به قضاياي ديگر قضاوت خواهد کرد و آن قضاوت ابراهيم عليه السلام است پس جمعي ديگر از کساني که در جلو او شمشير زده اند منکر مي شمارند، پس گردن ايشان را نيز مي زند.

بار چهارم به قضاوت هاي محمد صلي الله عليه و اله و سلم قضاوت مي کند هيچ کس بر وي انکار نمي کند». [14] .

در پيش گذشت که آن حضرت به قضاي جديد قضاوت خواهد کرد و اين نوعي از آن است که به علم خود و به باطن اشخاص و بدون بينه قضاوت مي کند.

و نيز آن حضرت فرمود:

«حکم مي کند بين اهل تورات به تورات، و بين اهل انجيل به انجيل، و بين اهل زبور به زبور، و بين اهل قرآن به قرآن». [15] .



[ صفحه 417]




پاورقي

[1] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 65:4 ذيل ح 1138، بصائر الدرجات: ص 278 جزء 5 ب 15 ح 5،4،3،1- ص 530 جزء 10 ب 18 ح 15.

[2] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 11:4 ح 1090، بحار: 286:52 ب 26 ح 19، غيبت نعماني: ص 214، خصال: 2: 793-792 باب اربعمائه ح 43.

[3] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 205:5 ح 1629، بحار: 339:52 ب 27 ح 86، روضة الواعظين: 266:2.

[4] حجر: 75.

[5] اصول کافي: 581:1 ح 13:1335، بحار: 320:52 ب 27 ح 25.

[6] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 290:3 ح 826، بحار: 390:52 ب 27 ح 212.

[7] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 56:4 ح 1129، کمال الدين: 674:2 ب 58 ح 29، بحار: 328:52 ب 27 ح 46، منتخب الانوار المضيئه: ص 350 ف 12.

[8] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 204:5 ح 1628، بحار: 325:52 ب 27 ح 38.

[9] حجر: 75.

[10] الرحمن: 41.

[11] : معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 435:5 ح 1871- ص 436 ح 1872، بحار: 320:52 ب 27 ح 26.

[12] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 41:4 ح 1110، اثباة الهداة: 541:3 ب 32 ف 27 ح 510، غيبت نعماني: ص 159، بحار: 355:52 ب 27 ح 117.

[13] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 225:3 ح 748، اثباة الهداة: 584:3 ب 32 ف 59 ح 786، بحار: 390:52 ب 27 ح 212.

[14] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 309:3 ح 848، اثباة الهداة: 585:3 ب 32 ف 59 ح 796، بحار: 389:52 ب 27 ح 207.

[15] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 322:3 ح 866، بحار: 29:51 ب 2 ح 350:52-2 ب 27 ح 103، غيبت نعماني: ص 157.