بازگشت

بلاد و قبائل ياران آن حضرت


درباره ي سيصد و سيزده نفر در اخبار تعيين اسم و اسم پدر و محلشان شده، لکن گذشته از سند آنها چون مختلف نقل شده لهذا چندان فائده اي در ذکر آن نيست به علاوه منافي با اختصار است که وضع رساله بر آن است.

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

«اصحاب قائم عليه السلام سيصد و سيزده تن خواهند بود از اولاد عجم». [1] .

ولي در حديث ديگر فرمود:



[ صفحه 336]



«بيعت مي کنند با قائم بين رکن و مقام سيصد و سيزده تن به عدد اهل بدر، در ميان ايشان است نجبا و نقبا از اهل مصر و ابدال اهل شام و اخيار از اهل عراق». [2] .

جمع اين دو حديث به اين است که اهل شام و عراق و مصر حمل شود بر آنان که از اولاد عجم در آنجا متوطن شده اند و الا وجه ديگر ندارد جز حمل بر موافقت عامه.

و اما راجع به سائر اعوان و انصار: حضرت رضا عليه السلام فرمود:

«بپرهيز از عرب که براي ايشان خبر بدي خواهد بود، آگاه باش که از ايشان يک نفر با قائم خروج نخواهد کرد. [3] .

و نيز فرمود: واي بر طاغيان عرب از شري که نزديک شده.

ابن ابي يعفور عرض کرد: آيا از عرب کسي با قائم عليه السلام هست؟

فرمود: چيز کمي.

عرض کرد:

بخدا قسم که از ايشان بسيارند کساني که اين امر را وصف مي کنند (يعني اظهار تشيع مي کنند).

فرمود:

ناچار است که مردم تخليص شوند و تميز و جدا شوند و بايد غربال شوند و در غربال خلق زيادي بيرون خواهند شد». [4] .

مقصود عربهاي اصلي است و آن هم اهل حجاز.

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

«هيچ بلدي نيست مگر اينکه از او طايفه اي با قائم خروج خواهد کرد، مگر بصره که يک نفر از وي خروج نخواهد کرد». [5] .

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

«چون اظهار دعوت کند، بيعت کند با او سيصد و سيزده تن و کمي از اهل مکه». [6] .



[ صفحه 337]



حضرت صادق عليه السلام فرمود:

«براي قائم عليه السلام گنجي است در طالقان که نه طلاست و نه نقره». [7] .

و از امير المومنين عليه السلام فرمود:

«خوشا به طالقان، براي خداوند عز و جل در وي گنجهائي است که نه از طلاست و نه از نقره و لکن در وي مرداني هست اهل ايمان، خدا را شناخته اند حق معرفت، ايشان انصار مهدي خواهند بود در آخر الزمان». [8] .

در باب حسني گذشت که انصار او از طالقان هستند، پس شايد مراد همانها باشند و ممکن است که بعلاوه ي آن نيز از سيصد و سيزده تن و يا از غير ايشان باشند.


پاورقي

[1] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:283:3 ح 820، بحار: 52: 370-369 ب 27 ح 157.

[2] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:289:3 ح 825، منتخب الاثر: ص 580 ف 6 ب 11 ح 2، بحار: 334:52 ب 27 ح 64.

[3] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:46:4 ح 1118، غيبت طوسي: ص 476 ف 8 ح 500، بحار: 333:52 ب 27 ح 62.

[4] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:45:4 ح 1117، بحار: 114:52 ب 21 ح 31.

[5] الزام الناصب: 295:2، بحار: 307:52 ب 26 ح 81.

[6] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:295:3 ح 831، بحار: 307:52 ب 26 ح 81.

[7] الزام الناصب: 296:2، بحار: 52: 308-307 ب 26 ح 53-86: 15 ب 25.

[8] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:82:3 ح 629، بحار: 87:51 ب 229:60-5 ب 36 ح 56.