بازگشت

اصحاب و انصار آن حضرت از مردم زمان


بدان که ياران آن حضرت بسيارند و عدد ايشان بي شمار است، از جمله يماني و لشکرش و خراساني و سپاهش و حسني و يارانش و گيلاني و اعوانش و جعفري و جمعيتش و سائر احزاب شيعه که در آن سال قيام خواهند کرد، يا آنان که به لشکر او بعد از خروج ملحق خواهند شد. ولي آنچه اهتمام به ذکر او است، آنان هستند که در هنگام بيعت يا در هنگام خروج با او هستند و اصحاب خاص او شمرده مي شوند.

بدان که خواص اصحاب او دو نوعند: قسمي خاص الخاص و آنها سيصد و سيزده نفرند به عدد اهل بدر و قسمي خاص و آنها ده هزار باشند.

فرق اين دو از چند جهت است:

اول اين دسته اول از طرف او حکام خواهند بود در اطراف زمين و بيرق دار خواهند بود در موقع خروج و جنگ و دسته دوم، نه.

دوم اين که تا دسته اول در مکه جمع نشوند خود را ظاهر و آشکار نخواهد کرد و حاضر از براي بيعت عمومي در مسجد الحرام نخواهد شد، پس آشکار شدن و بيعت گرفتن موقوف به اجتماع ايشان است و دسته دوم نه. بلي دسته دوم تا جمع نشوند از مکه خارج نخواهد شد.

سوم اينکه دسته اول قبل از بيعت عمومي بيعت خصوصي با ايشان خواهد شد اگر چه با بعضي، و در بيعت عمومي حضور خواهند داشت و اول ايشان بيعت مي کنند و اطراف آن حضرت را دارند و از او دفاع مي کنند و اما دسته دوم در بيعت عمومي و يا بعد از آن جمع خواهند شد، اين اشخاص چه دسته اول و چه دسته دوم اشخاص معيني هستند که به نام و نام پدران و قبيله و محلشان در کتابي محفوظ و نزد آن حضرت و حضرات ائمه عليهم السلام مضبوط است، مانند اصحاب سيد الشهداء عليه السلام.

ضمنا معلوم شد که وجه خصوصيت ايشان از ياران ديگر چيست؟ و آن فقط اين است که سيصد و سيزده تن بايد باشند تا حضرت خود را آشکار کند بعد از ظهور و



[ صفحه 326]



حاضر شود براي بيعت و آنها سران و علمدارانند و ده هزار بايد باشند تا از مکه خارج شود و خروج کند و آنها نخبه هاي دوم هستند نه اينکه انصار منحصر به اينها باشد و نه اينکه وجود سيصد و سيزده تن مدخليت در اصل ظهور آن حضرت دارد چنانکه در اذهان عوام است، بلکه اجتماع آنها مدخليت در بروز و حضور او براي بيعت دارد.

ظهور آن حضرت موقوف به انقضاء اجل و سرآمد حکمت و تحقق شرائط و ظهور علامات است، زيرا که غيبت را مدتي است و حجاب را مصلحتي و ظهور را شرائطي.

آري، عوام وجود سيصد و سيزده تن را چنان مدخليت مي دهند حتي اينکه نفيا و اثباتا موقوف بر وي مي کنند و از اين رو نفريعاتي دارند:

يکي اينکه اين سيصد و سيزده تن افضل همه ي مردمي هستند که در هر عصري هستند، زيرا که ظهور امام عليه السلام بستگي به آنها دارد.

دوم اينکه سيصد و سيزده نفر مرد صالح در همه کره پيدا نمي شود و الا ظهور مي کرد.

سوم اينکه در هيچ عصري هم اين مقدار صالح نبوده و الا ظهور مي کرد.

اين اصل با همه ي تفريعات غلط و اشتباه است، بلکه نه ظهور حضرت بستگي به اين اشخاص دارد و نه روي زمين خالي از مردمان صالحي مانند ايشان به همان عدد يا بيش بوده يا هست، بلکه اگر صد هزار مانند ايشان در عصري باشد يا بهتر از ايشان، تا مدت تمام نشود و شرائط انجام نگيرد ظهور نخواهد بود.

بلي آنها اشخاصي هستند فوق العاده در همان عصر ظهور نه فوق العاده ي همه ي اعصار، وجود آنان چنان است که در عصر مقارن ظهور خواهد بود نه اينکه ظهور چنان باشد که موقوف به وجود ايشان باشد.

از اخبار مي توان استفاده کرد که ايشان چنان نيستند که سرآمد همه اهل زمانها و دوران ها باشند. مفضل به حضرت صادق عليه السلام عرض کرد:



[ صفحه 327]



«قربانت شوم مومني که در روي زمين غير ايشان نيست؟»

فرمود:

«چرا و لکن ايشان قوام و نجباء و قضاة و حکام و فقهاء در دين هستند».

و فرمود:

«عدد ايشان و شهرها و محله هاشان در کتابي نوشته شده و محفوظ است». [1] .

و خواهد آمد که آن حضرت در کوفه نطقي خواهد کرد و آن سيصد و سيزده نفر از دور او پراکنده مي شوند و ايشان را شکي عارض مي شود، باز دوباره برمي گردند، پس چنان نيستند که هيچکس مانند ايشان نباشد.


پاورقي

[1] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 5: 37-34 ح 1458، دلائل الامامة: ص 562-554 ح 130:526.