بازگشت

از علامات حتميه قتل نفس زکيه است در ذيحجه و ذکر قتل حسني


اين علامت از علامات قيام و خروج است نه از علامات ظهور، چه اينکه ظهور آن حضرت از قبل تحقق يافته. حضرت صادق عليه السلام فرمود:

«بين قيام قائم و کشته شدن نفس زکيه نخواهد بود مگر پانزده شب». [1] .

چون قيام حضرت در روز عاشورا است چنانکه خواهد آمد، پس قتل نفس زکيه در بيست و پنجم ماه ذيحجه خواهد بود اگر ماه پر باشد و اگر نه در بيست و چهارم و در چند روايت از حضرت باقر و صادق عليهما السلام حتمي بودن او رسيده.

اما شخصيت او: حضرت باقر عليه السلام فرمود:

«نفس زکيه از اولاد حسين است». [2] .

و در حديث ديگر فرمود:

«نام او محمد بن الحسن است». [3] .

و اما اينکه او را نفس زکيه ناميده اند: اگر چه در وجهش حديثي نيست اما معلوم است که از جهت علم و تقوي و ورع است و اما اينکه بعضي او را حسني توهم کرده اند نظر به روايت کافي از قلت تدبر است، بلکه تحقيق اين است که دو سيد کشته گردند قبل از خروج قائم، يکي حسيني که به نفس زکيه معروف است و کشته شدن او



[ صفحه 295]



از حتميات است، و ديگر حسني ولي او به نام و نام پدر معلوم نيست.

اما حسيني که مورد کلام است: کيفيت کشته شدن او اين است که او را در مابين رکن و مقام ذبح خواهند کرد. چنانچه امير المومنين عليه السلام و حضرت باقر عليه السلام فرمودند. و وجهش چنان است که حضرت باقر عليه السلام فرمود:

«حضرت قائم عليه السلام به اصحاب خود مي گويد:

اي قوم، اهل مکه مرا نمي خواهند و اينک من کسي را به سوي ايشان مي فرستم تا بر ايشان اتمام حجت کنم، پس مردي از اصحاب خود را مي طلبد و به او مي فرمايد:

برو به سوي اهل مکه و بگو اي اهل مکه من رسولم از طرف فلان به سوي شما و او مي گويد:

ما اهلبيت رحمت و معدن رسالت و خلافت هستيم و از ذريه ي محمد و سلاله ي پيغمبرانيم، ما ظلم و ستم شديم و مقهور شديم و حق ما از ما گرفته شد، از وقتي که پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم از دنيا رحلت فرمود تا امروز. پس اکنون ما شما را به ياري مي طلبيم پس ياري کنيد ما را، چون آن جوان به اين سخن تکلم کند مردم بر وي جمع شوند و او را مابين رکن و مقام ذبح کنند و او است نفس زکيه». [4] (بقيه در کيفيت ظهور)

در روايت عمار گفت:

«کشته شدن نفس زکيه و برادر او». [5] .

و اما کشته شدن حسني به روايت کافي: حضرت صادق عليه السلام فرمود:

«روزي که حضرت قائم عليه السلام شمشير را برهنه کند و درع در تن کند و عمامه ي پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم بر سر نهد و از خداوند طلب رخصت کند براي خروج، پس بعضي از مواليان از حال مطلع شود و اراده ي حضرت را به حسني برساند، پس حسني بيايد و آن حضرت او را از اراده ي خود آگاه کند پس حسني مبادرت کند به خروج، پس اهل مکه بر وي حمله کنند و او را بکشند و سر او را به شام فرستند، پس در آن هنگام صاحب الأمر



[ صفحه 296]



ظاهر شود و مردم با او بيعت کنند». [6] .

اين دو قضيه با هم مباينت تام دارند، پس نمي شود گفت: يکي است و اختلاف کرد که حسني است يا حسيني، و از تأمل دقيق ظاهر مي شود که اول نفس زکيه کشته خواهد شد و بعد اين حسني و بعد از اين حسني فاصله زياد نيست. و کشتن اين حسني هم در مابين رکن و مقام نيست، بلکه چون او مبادرت به خروج مي کند.

پس ظاهر اين است که در مکه در خيابان ها و بازار باشد.


پاورقي

[1] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:291:3 ح 827، ارشاد مفيد: 350:2 ب 40 ح 11، غيبت طوسي: ص 445 ف 7 ح 440، کشف الغمة: 460:2، کمال الدين: 649:2 ب 57 ح 2، منتخب الاثر: ص 544 ف 6 ب 3 ح 2 - ص 565 ف 6 ب 6 ح 13، بحار: 203:52 ب 25 ح 30.

[2] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:21:5 ح 1452، بحار: 237:52 ب 25 ح 105.

[3] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:175:5 ح 1601، غيبت طوسي: ص 464 ف 7 ح 480، کمال الدين: 331:1 ب 32 ح 16، منتخب الاثر: ص 564 ب 6 ف 6 ح 7، بحار: 191:52 ب 25 ح 24.

[4] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:294:3 ح 831، بحار: 307:52 ب 26 ح 81.

[5] التشريف بالمنن: ص 132 ب 121 ح 146، غيبت طوسي: ص 464 ف 7 ح 459، منتخب الاثر: ص 557 ف 6 ب 4 ح 18، بحار: 208:52 ب 25 ح 45.

[6] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام:497:3 ح 1068، روضة الکافي: ص 224 ح 285، بحار: 242:52 ب 25 ح 112- ص 301 ب 26 ح 66.