بازگشت

خروج دجال يا صائد بن الصائد


از فتنه هاي ضاله مضله بزرگ فتنه دجال است. و ذکر او و تحذير مردم را از وي در اخبار بسيار است و در احبار عامه بيشتر از او ياد شده تا اخبار خاصه، بلکه بسياري از اخبار که در کتب خاصه است نقل از کتب عامه و يا سندش عامي است.



[ صفحه 275]



اما در اينکه دجال با صائد بن الصائد دو تاست يا يکي است، صائد اسم او و دجال لقب اوست. در ما بين عامه خلاف است و اظهر اين است که يکي است.

و همچنين اخبار در محل خروجش مختلف است که سجستان است يا اصفهان يا از نواحي خراسان و وقت خروج او نيز معلوم نيست که پيش از ظهور است يا بعد، ولي مسلم است که در سال ظهور حضرت است، و همچنين در کشنده ي او که عيسي است يا مهدي است؟

نيز اخبار مختلف است. اگر چه اين اختلاف مهم نيست زيرا که اگر عيسي باشد باز هم صحيح است که گفته شود قاتل او مهدي است، چه آنکه نسبت قتل به امير و مامور هر دو داده مي شود.

به هر حال عامه در وصف او و در ولادت او و وصف زندگاني فعلي او و ملاقات بعضي او را تفصيلات و قضايا و حکاياتي نقل کرده اند و همچنين در خروج او و عمليات او مبالغاتي رانده اند و چون اعتبار به سند آن اخبار و به نقل آن حکايات نيست و چندان اهميتي هم در نقل آنها نيست، کتاب را بذکر آنها مطول نمي کنم و فقط اختصار مي شود به نقل اخبار خاصه.

امير المومنين عليه السلام از پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم فرمود:

«پيش از ساعت: ده چيز است»، [1] و از جمله دجال را شمار کرد.

حضرت باقر عليه السلام در اين آيه:

(قل هو القادر علي أن يبعث عليکم عذابا من فوقکم) [2] .

«بگو آن خدا قادر است که بر شما بفرستد عذابي از بالاي سر شما يا زير پاي شما.

فرمود: مراد دجال است و صيحه ي آسماني». [3] .

حضرت صادق عليه السلام از پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم که فرمود:

«هر کس ما اهل بيت را دشمن داشته باشد خداوند او را يهودي محشور کند؟»



[ صفحه 276]



«هر کس ما اهل بيت را دشمن داشته باشد خداوند او را يهودي محشور کند؟»

گفته شد: «چگونه يا رسول الله؟»

فرمود: «اگر زمان دجال را درک کند به او ايمان آورد». [4] .

ايضا آن حضرت به مفضل فرمود: بعد از ذکر عدد ائمه (عليهم السلام) «آخر ايشان قائم است که بعد از غيبتي قيام خواهد کرد، پس دجال را بکشد و زمين را از هر جور و ظلم پاک سازد». [5] .

مردي از اهل بلخ بر حضرت باقر عليه السلام وارد شد، حضرت به او فرمود:

«اي خراساني! آيا مي شناسي واديي را چنين و چنان؟

گفت: بلي

فرمود: نمي شناسي دره و شکافي را در آن وادي به وصف چنين و چنان؟

گفت: بلي

فرمود: از آنجا دجال خروج خواهد کرد». [6] .

از اين حديث معلوم مي شود از نواحي خراسان است.

و از ابن عباس از پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم در حديث معراج خداوند جزء علامات فرمود:

«و خروج دجال از مشرق از سجستان». [7] .

بنابراين ممکن است حديث حضرت باقر عليه السلام که مکرر مي فرمود:

«خراسان، خراسان، سجستان، سجستان». [8] .

اشاره به اين باشد. والله العالم.

امير المومنين عليه السلام روزي خطبه اي اداء فرمود، پس سه مرتبه فرمود: «از من بپرسيد پيش از آنکه مرا نيابيد».

پس صعصعه بن صوحان از جا برخاست و عرض کرد:

«يا امير المومنين دجال چه وقت خروج خواهد کرد؟»

پس حضرت وقايعي را که قبل از خروج او و علامت خروج اوست، بيان فرمود. بعد از آن اصبغ بن نباته به پا خواست، عرض کرد: «يا امير المومنين دجال کيست؟»



[ صفحه 277]



فرمود:

«آگاه باشيد که دجال صائد بن الصائد است، پس شقي کسي است که او را تصديق کند و سعيد کسي است که او را تکذيب کند، او از بلده اي خروج خواهد کرد که او را اصبهان گويند، از قريه اي که معروف است به يهوديه، چشم راست او ممسوح است (به هم چسبيده که هيچ حدقه ندارد) چشم ديگر او در پيشاني او است چنان روشني مي دهد مانند ستاره صبح. در چشم او گوشتي است که گويا مخلوط است به خون، در پيشانيش مابين دو چشمش نوشته است کافر، با اينکه امي است هر کتابي را مي خواند، درياها را مي نوردد و خورشيد با او سير مي کند در جلو او کوهي است از دود و در پشت سر او کوه سفيدي است که مردم گمان مي کنند که طعام است، او در قحطي سختي خروج خواهد کرد، در زير پاي او الاغي است سبزه يا تيره رنگ هر گام الاغ او يک ميل راه را طي کند، زمين در زير پاي او پيچيده شود و از هر آبي که عبور کند و از هر آبي بگذرد آن چشمه تا قيامت خشک شود، به صداي بلند که همه ي اهل مشرق و مغرب بشنوند ندا کند:

بيائيد به سوي من،اي اولياي من منم آن کس که خلق کرد سپس صورت بندي کرد، و تقدير کرد سپس رهنمائي، انا ربکم الاعلي، دروغ گفته و مي گويد دشمن خدا، او يک چشم است و غذا مي خورد و در بازارها راه مي رود، اما پروردگار شما عز و جل نه يک چشم است و نه غذا مي خورد و نه راه مي رود و نه از جائي به جائي انتقال دارد، بدانيد و آگاه باشيد که بيشتر اتباع او در آن روز اولاد زنا و صاحبان طيلسان سبزند (شنل)، خداوند عز و جل او را مي کشد در شام بر عقبه ي افيق (عقبه: بلندي، کوه. افيق: بلده اي است ما بين حوران و غور نزديک شام) در روز جمعه سه ساعت از روز گذشته بر دست کسي که عيسي بن مريم پشت سر او نماز مي گزارد». [9] .

در اخبار عامه نيز محل کشتن او را دروازه لد که قريه اي است از قراء فلسطين معين کرده [10] و ارض فلسطين و لد هم از بلاد شام است و لد هم با افيق نزديک



[ صفحه 278]



است، بالاخره دو حديث با هم کمي متغايرند و هر دو محل کشتن را ارضي شام تعيين کرده اند، ولي در حديث نوروز از معلي بن خنيس از حضرت صادق عليه السلام فرمود:

«نوروز آن روزي است که قائم ما در آن روز ظاهر مي شود و خداوند او را بر دجال ظفر خواهد داد، پس او را در کناسه کوفه به دار آويزد». [11] .

ليکن حديث نوروز چندان اعتباري به وي نيست زيرا که در کتب قديمه وجود ندارد مگر بعضي از جملاتش در مصباح شيخ طوسي و فقط به آن تفصيل در کتاب ابن فهد مذکور است و اثر وضع از بعضي فقراتش ظاهر است، اگر چه بعض ديگرش صحيح است و ظن قوي مي رود که چند جمله ي مختصري از وي اصل داشته و بقيه را بدان تفصيل به معلي نسبت داده اند، باز هم در کيفيت ظهور اشاره بدان خواهد شد.


پاورقي

[1] غيبت طوسي: ص 436 ف 7 ح 426، منتخب الاثر: ص 551 ف 6 ب 3 ح 23، بحار: 209:52 ب 25 ح 48.

[2] انعام: 65.

[3] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 99:5 ح 1521، الزام الناصب: 113:2 (به نقل از تفسير علي بن ابراهيم، ولي در تفسير مذکور «دخان و صيحه» را ذکر کرده است، ر. ک تفسير قمي: 204:1، بحار: 181:52 ب 25 ح 4.

[4] بحار: 192:52 ب 25 ح 25، ر. ک. محاسن ص 90.

[5] کمال الدين: 336:2 ب 33 ح 7، منتخب الاثر: ص 602 ف 7 ب 9 ح 1، بحار: 144:51 ب 6 ح 8.

[6] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 328:3 ح 872، بحار: 190:52 ب 25 ح 19.

[7] کمال الدين: 251:1 ب 23 ح 1، منتخب الاثر: ص 529 ف 6 ب 3 ح 1، بحار: 70:51 ب 1 ح 11- 52: 278 ب 25 ح 172.

[8] غيبت نعماني: ص 183، الزام الناصب: 125:2، بحار: 244:52 ب 25 ح 117.

[9] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 132:3 ح 670، کمال الدين: 526:2 ب 47 ح 1، الزام الناصب: 132:2، منتخب الاثر: ص 532 ف 6 ب 3 ح 8.

[10] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 556:1 ح 376، عقد الدرر: ص 260 ب 12 ف 2 ش [135 ظ] - ص 270 ش [141 و].

[11] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 74:4 ح 1145، بحار: 276:52 ب 25 ح 171- ص 308 ب 26 ح 84.