بازگشت

رايت بني العباس و مرواني


از چند خبر استفاده مي شود که دولت بني العباس تجديد خواهد شد، اگر چه بعضي از آنها قابل حمل است بر آن تجديدي که در مصر صورت گرفت، اما بعضي ديگر غير قابل حمل است. زيرا که انقراض ايشان را به دست خراساني و سفياني معين کرده، حسن بن ابراهيم به حضرت رضا عليه السلام عرض کرد:

«مردم حديث مي کنند که چون سفياني خروج کند سلطنت بني العباس رفته باشد.

فرمود:

دروغ مي گويند سفياني خروج کند و سلطنت ايشان برپا باشد». [1] .

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

«خراساني و سفياني بر ايشان خروج کند اين از مشرق و آن از مغرب مانند دو اسب مسابقه و بر يکديگر به سوي کوفه سبقت گيرند اين از آنجا و آن از آنجا، تا اينکه هلاکت ايشان بر دست آن دو شود، آگاه باشيد که خراساني و سفياني احدي از ايشان را باقي نخواهند گذاشت». [2] .

از اين حديث معلوم مي شود که دولت ايشان در عراق خواهد بود.

امير المومنين عليه السلام فرمود:

«علامت آخر ملک بني فلان کشته شدن نفس حرام است در بلد حرام به دست قوي از قريش، قسم به آن کس که دانه را مي شکافد و بنده را مي آفريند که پس از آن ملکي براي



[ صفحه 251]



ايشان نيست مگر پانزده شب». [3] .

اين حديث دو احتمال دارد: ممکن است راجع باشد به انقراض دولت اول ايشان و مراد از کشته شدن نفس حرام همان باشد که در وقايع گذشته راجع به بني العباس ذکر شد و ممکن است راجع به دولت آخر ايشان باشد و مقصود از نفس حرام، نفس زکيه باشد که او را ما بين رکن و مقام مي کشند در ماه ذيحجه.

بنابراين: پس انقراض دولت آخر ايشان در اواخر ذيحجه خواهد بود، و اما انقراض اولشان بعد از عاشورا خواهد بود، زيرا که لشکر هلاکو روز عاشورا وارد بغداد شدند.

و اما مرواني، حضرت رضا عليه السلام فرمود:

«پيش از اين امر سفياني و مرواني و شعيب بن صالح خواهند بود». [4] .

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

«بين اولاد عباس و مرواني جنگ خواهد بود در قرقيسا، که در آن پسر مويش سفيد شود، خداوند نصرت را از ايشان بردارد و به پرندگان آسمان و درندگان زمين فرمايد که سير شويد از گوشت ستمکاران، سپس سفياني خروج کند». [5] .

قرقيسا بلده اي است در کنار فرات و آن يکي از مراکز جنگ است، جنگ ترک و روم و يماني و خراساني، و سفياني نيز در آنجا خواهد بود و احتمال مي رود که مرواني همان اموي باشد که ذکرش در دو رايت مختلف در شام گذشت.


پاورقي

[1] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 166:4 ح 1226، بحار: 251:52 ب 25 ح 139.

[2] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 254:3 ح 783، بحار: 232:52 ب 25 ح 96- ص 234 ب 25 ح 101، غيبت نعماني: ص 173.

[3] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 16:3 ح 570، الزام الناصب: 128:2، غيبت نعماني: ص 173، بحار: 234:52 ب 25 ح 100.

[4] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 166:4 ح 1227، بحار: 233:52 ب 25 ح 99.

[5] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 272:3 ح 802، بحار: 251:52 ب 25 ح 140.