خروج مغربي يعني رأيت قيس و حمله به مصر و سپس حمله به شام
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
«قبل از قيام حرکت مي کند جنگ قيس». [1] .
و حضرت رضا عليه السلام فرمود:
«هر گاه حرکت کند و به اهتزاز درآيد بيرقهاي قيس در مصر». [2] .
و حضرت صاحب عليه السلام به ابن مهزيار فرمود:
[ صفحه 249]
«هر گاه حرکت کند مغربي». [3] .
امير المومنين عليه السلام در حديث فوق بعد از ذکر دو رايت فرمود:
«منتظر باشيد صاحبان اسبان ابلق و بيرقهاي زرد را که از طرف مغرب رو آورند تا وارد شام شوند». [4] .
عمار ياسر گفت:
«و خروج مي کنند اهل مغرب به سوي مصر، پس چون داخل مصر شوند آن علامت سفياني است، سپس حرکت مي کند صاحب مغرب، پس مي کشد مردان و اسير مي کند زنان را، بعد برمي گردد با قيس رو به جزيره». [5] .
در «ملاحم و فتن»:
«هر گاه بيرقهاي زرد داخل مصر شد و غلبه بر او کرد و بر منبر او نشست پس بايد اهل شام براي خود نقبهائي در زمين بکنند، زيرا که بلاي بزرگي است». [6] .
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
«هلاکت قيس در قرقيسا خواهد بود، به نحوي که داعيه اي براي او نخواهد ماند». [7] .
و گذشت که هلاکت قيس و اموي و حسني به دست سفياني است که مانند زراعت ايشان را درو خواهد کرد.
اما مشخصات قيس آن قدر معلوم است که با بيرقهاي زرد و ماديونهاي ابلق خواهد بود، اما طائفه ي ايشان ممکن است که مراد طائفه ي قيس باشد و اما محل خروج آن قدر که معلوم است از ناحيه ي مغرب است، اما از کدام ارض مغرب معلوم نيست، ارض مصر هم از اراضي مغرب شمرده مي شود و در قاموس گفته: قيس عيلان پدر قبيله اي است که اسم او الياس بن مضر است، بعد گفته و قيس بلده اي است در مصر که به نام
[ صفحه 250]
فتح کننده ي او قيس بن الحارث ناميده شده و هم جزيره اي است در بحر عمان، معرب کيش است، بنابراين احتمال قوي مي رود که اهل همان بلده ي قيس که مصر است باشند و از همانجا خروج کنند. والله العالم.
پاورقي
[1] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 479:3 ح 1045، غيبت نعماني: ص 185، بحار: 245:52 ب 25 ح 122.
[2] غيبت طوسي: ص 448 ف 7 ح 449، اثباة الهداة: 728:3 ب 34 ف 8 ح 61.
[3] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 225:5 ح 1647، دلائل الامامة: ص 542 ح 126:522.
[4] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 86:3 ح 631.
[5] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 433:1 ح 297، غيبت طوسي: ص 463 ف 7 ح 479، بحار: 207:52 ب 25 ح 45.
[6] التشريف بالمنن: ص 185 ب 199 ح 257.
[7] روضة الکافي: ص 233 ح 451، معجم الملاحم و الفتن: 4: 89-88.