بازگشت

تقسيم علامات


خداوند به نوع اين علامات در اين آيه اشاره فرموده:

(سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتي يتبين لهم أنه الحق) [1] .

«زود است بنمايانيم ايشان را آيات خود را در آفاق و در نفوس ايشان، تا ظاهر شود براي ايشان که او حق است».



[ صفحه 215]



نوع آيات و علامات دو نوع است:

آفاقي و آن دو نوع است: ارضي چون زلزله و خسف و غيره و سماوي چون خسوف و کسوف و غيره.

و انفسي که در نفسشان ظاهر مي شود چون مسخ.

علائم ظهور را دو معني مي توان کرد:

يکي: علائمي که دال است بر اينکه ظهور خواهد شد، پس بايد انتظار ظهور داشت. در حقيقت اينها علائم انتظار ظهور است و آنچه در اذهان عامه است از علائم ظهور همين معنا است و اين نوع البته بر دو قسم است: قسمي علائم قرب ظهور است و قسمي علائم سال ظهور.

دوم: علائمي که دال است بر ظاهر شدن آن حضرت که ديگر انتظاري نيست و اينها بر دو نوع است:

نوعي اعلام مي کند به ظهور او، يعني اينکه ظاهر شد، مانند صيحه هاي آسماني در ابتداي ظهور.

نوعي اعلام به کيفيت ظهور مي کند، و اين نوع آنهائي است که بعد از ظهور نيستند و آن سال واقع مي شود، از قبيل: خسف بيداء و غيره.

در حقيقت اينها علائم ظهور نيستند بلکه حوادث واقعه ي سالل ظهور است و مع ذلک در اخبار از اينها هم تعبير به علامت شده و اين به اعتبار اينکه اينها علامت اين است که اين ظهور، همان ظهور موعود است نه غير او و اينکه آن ظهوري که انتظار او برده مي شود توام با اين خصوصيت است، پس اينها نشانه هاي تعيين و امتياز او است.

ولي اين وجه بر مصنفين مخفي مانده، پس بسياري از حوادث سال ظهور را در علائم ظهور ذکر کرده اند و اين بر عوام شبهه انداز است، گمان مي کنند اينها علائم قبل



[ صفحه 216]



از ظهور است که بايد پيش از ظهور انتظار آنها را داشت.

لهذا از جهت رفع اشتباه سه فصل قرار داده شد، دو فصل در علائم قبل از ظهور، يکي علائم قريبه که نشان از قرب ظهور مي دهد ولي به نحو اجمالي که چند سالي بيش نيست، اگر چه بعضي نزديکي را بيشتر نشان مي دهد از بعضي و ديگر در علائم يک سال يا دو سال پيش از ظهور. فصل سوم در علائم سال ظهور که نشان مي دهد که در آن سال ظاهر خواهد شد و يا اينکه محقق شد و اما آنچه بعد از ظهور واقع مي شود جزء علائم ذکر نشد، بلکه جزء حوادث سال ظهور محسوب گرديد.



[ صفحه 217]




پاورقي

[1] فصلت: 53.