بازگشت

زندگاني و حدود زن و مردي و بزرگي و کوچکي، شهوت پرستي و شکم پ


همت مردم شکم و شهوتشان باشد، پروا ندارند از کجا بخورند و با چه دفع شهوت کنند، دنيا هم در عين حال بر ايشان اقبال کند.

طعام هاي طيب و رنگارنگ بخورند.

همتشان الوان طعامها و آشاميدني ها است.

مدح مي کنند به صرف قول و زبان، اين جماعت اشرار امت اند.

نخواهد ماند مگر منافق که دين خود را به راي خود و خداي خود را شکم خود قرار داده، هر چه اشتها کند از حلال و حرام امتناع از وي ندارند و به زندگي دنيا خرسند و فرحناک اند.

هم صحبت ايشان زنان ايشانند و شرفشان درهم و دينارشان و همتشان شکمشان، اين جماعت اشرارند، فتنه با ايشان است و از ايشان فتنه برخيزد و به ايشان بازگردد، جسدهاشان سير نمي شود و دلهاشان خاضع نمي گردد.

خوراکشان تيهو و مرغان چاق و لباسشان خز يماني و ابريشم است.

خداي ايشان شکمشان و زنانشان قبله ايشان و دينشان درهم و دينار ايشان و شرفشان متاع و قماش ايشان است.

غذاهاي خوب بخورند و جامه هاي قشنگ زينت شده بپوشند.

خدامشان اولاد فرس و روم باشد.

کلاههاي مترکه ظاهر شود.



[ صفحه 153]



پس پرورش يابند به غذاهاي خوب و شربتهاي لذيذ و بوهاي خوش و بناهاي محکم زيبا و زينت خانه ها و مجلسهاي مزين.

بر يکديگر افتخار کنند به لباس و جاه.

کتاب خدا را بر غير تاويلش تاويل کنند و بگويند (من حرم زينة الله) که حرام کرده زينت خدا را؟ بناها را محکم و زيبا بسازند.

قصرهاي محمم و زيبا بسازند.

بر مرکبهاي نيک و سريع سوار شوند و خود را زينت و آرايش کنند، مانند زن که براي شوهر خود زينت مي کند.

زي و هيئت ايشان مانند زي و هيئت پادشاهان ستمگر باشد، اين جماعت منافقين اين امتند.



[ صفحه 154]