بازگشت

مناظره حسين بن روح با دشمن


«حسين بن روح نوبختي» با يکي از افراد که جزء دشمنان بود، مناظره اي کرده که قدرت علمي و اطلاعات گسترده او را حکايت مي کند. مرد معاندي به حسين بن روح گفت: مي خواهم از تو چيزي بپرسم؟

گفت: بپرس.

گفت: بگو بدانم آيا حسين - عليه السلام - ولي خداست؟

فورا گفت: آري.

گفت: آيا جايز است که خدا دشمنش را بر ولي خودش مسلط گرداند؟

حسين بن روح گفت: آنچه را که به تو مي گويم بفهم و توجه کن. بدانکه خداوند متعال با مردم به طور علني و شفاهي سخن نمي گويد، بلکه پيغمبراني از خود آنان به سويشان مبعوث مي کند که اگر از غير بشر، پيغمبراني به سوي مردم مي فرستاد، دورش جمع نمي شدند و متفرق مي شدند. بنابراين، پيغمبران از خود مردم مي باشند، همانند مردم مي خورند و در کوچه و بازار راه مي روند و مردم به آنان گمفتند که شما همانند ما و ما از شما هستيم، قبول نداريم که شما پيامبر هستيد مگر اينکه معجزه اي ارائه نماييد و اگر معجزه نشان داديد، مي فهميم که مورد عنايت خاص پروردگار هستيد که چنين قدرتي داريد، ولي ما آن را نداريم. پس معجزات انبيا بزرگترين دليل و برهان صدق انبياست، لذا بعضي از آنان بعد از انذار و اتمام حجت، «معجزه طوفان» ارائه دادند و متمردين غرق شدند. و بعضي از آنان وقتي که به ميان «آتش» افتادند، آتش به اعجاز الهي، به برودت و سلامت تبديل گشت و براي بعضي از آنان، «دريا»



[ صفحه 143]



شکاف برداشت و دشمن در آن غرق شد و خداوند عصاي خشک او را به اژده ها مبدل نمود و با دست بعضي از آنان «مرده را زنده نمود» و براي بعضي از آنان «شق القمر» نمود و چارپايان همچون شتر و گرگ و غيره را به زبان آورد که با او سخن بگويند.

و خلاصه آنکه: انبياي الهي، معجزاتي ارائه دادند که مردم از آوردن آن عاجز بوده اند و حکمت و مصلحت خدا چنين بوده است که پيامبران گاهي با اينکه اين معجزات را داشته اند غلبه مي کردند و پيروز مي شدند و گاهي با داشتن معجزات، موفق نمي شدند و ظاهرا شکست مي خوردند. و اگر چنانچه هميشه غالب و پيروز مي شدند و هيچگاه با شکست و مغلوبيت مورد امتحان و بلا قرار نمي گرفتند، مردم به پندار غلط مي افتادند و آنان را براي خود معبود و همه کاره مي ديدند، پس پيغمبران هم با داشتن معجزات و بينات، گاهي موفق و پيروز و گاهي مغلوب و غير موفق و مبتلا مي شدند و مردم هم وقتي که آنان را چنين مي ديده اند، آنان را تنها مؤثر نمي دانستند بلکه مي فهميدند که اين هستي و خود اين پيامبران، خدايي دارند که آفريننده و مدبر تمام هستي است و قهرا او را کرنش مي کردند و از رسولان او اطاعت مي نمودند و آنان حجت خدايند بر مردم، هر کس ابلاغ و انذار و بينات آنان را ديد و تصميم گرفت که حق است و بايد اطاعت کرد، سعادت خود را تامين کرده و هر کس در مقابل ابلاغ و بينات انبيا لج کرد و عناد ورزيد، به هلاکت ابدي افتاده است...

اين جواب و اين مناظره، قدرت علمي حسين بن روح را حکايت مي کند. و اين جواب آنچنان محکم بود که دشمن، عاجز و مبهوت ماند، لذا محمد بن ابراهيم بن اسحاق که در آن جلسه حاضر بوده است، مي گويد: جواب حسين بن روح آن چنان شگفتي آفريد که فرداي آن روز، خدمت او رسيد تا از او



[ صفحه 144]



بپرسد که آيا اين جواب از خود او بود يا از امامان معصوم - عليهم السلام - گرفته است؟ حسين بن روح به او مي گويد:

اي محمد بن ابراهيم! من در هيچ شرايطي گرچه سخت و نابود کننده باشد؛ از خودم چيزي نمي گويم، بلکه همه از اصل و ريشه و از استفاده هايي است که از حجت خدا برده و شنيده ام، مي باشد... [1] .


پاورقي

[1] منتخب الاثر، ص 397 - 399.