بازگشت

مسايل ديگري براي محمد بن عبدالله


«محمد بن عبدالله حميري»، مسايل ديگري را خدمت حضرت امام منتظر - عليه السلام - مي فرستد که آنها ذيلا نقل مي گردد:

سوال اول: نمازگزار وقتي که از تشهد اول براي رکعت سوم بلند مي شود آيا واجب است که تکبير بگويد؟ چونکه بعضي از اصحاب ما مي گويند که تکبير بر او واجب نيست و گفتن «بحول الله و قوته اقوم واقعد» کفايت مي کند.

جواب: در اين مساله دو حديث است، اما يکي از آنها وقتي که از حالتي به حالت ديگر منتقل شود، بر اوست که تکبير بگويد. و اما ديگري، پس اگر سرش را از سجده دوم بردارد و تکبير بگويد سپس بنشيند و پس از آن برخيزد، در قيام بعد از نشستن، تکبيري بر او نيست. و همچنين است در تشهد اول و به هر کدام آنها از باب تسليم عمل کردي، درست است. تکبير در حال قيام از تشهد اول و غيره واجب نيست و مکلف بين گفتن و نگفتن آن مخير است.



[ صفحه 93]



سوال دوم: کسي گوسفند قرباني براي مردي که غايب است خريده تا در منا از طرف او ذبح کند، وقتي که در منا خواسته آن را ذبح کند، اسم آن طرف را فراموش کرده و با اين حال از طرف او قرباني کرده است، سپس يادش بيايد، آيا اين قرباني از طرف آن مرد کفايت مي کند يا نه؟

جواب: اشکالي ندارد و قرباني از طرف آن شخص، کفايت مي کند.

فقهاي اماميه بر اساس اين روايت و روايات ديگر ائمه اطهار - عليهم السلام - فتوا داده اند کسي که اسم همراه خود را که جهت قرباني، پول در اختيارش گذاشته، فراموش کند، ولي از طرف همان شخص قرباني کند، کفايت مي کند.

سوال سوم: پيش ما بافنده هاي مجوسي هستند که ميته مي خورند و غسل جنابت نمي کنند و براي ما لباس مي بافند، آيا نماز با اين لباس قبل از شستن جايز است؟

جواب: نماز با آن لباس، اشکالي ندارد.

زيرا علم به اينکه مجوسي دست تر به آن لباس زده باشد، نيست و حتي در صورت شک هم «اصل طهارت» اجرا مي شود، بنابراين، نماز با آن اشکال ندارد.

سوال چهارم: نمازگزار در تاريکي شب، نماز مي خواند و پيشانيش را اشتباها روي لباس يا پلاس مي گذارد و روي مثلا خاک، مهر نمي گذارد و وقتي که سر از سجده برمي دارد، مهرش را پيدا مي کند، آيا اين سجده کفايت مي کند؟

جواب: مادامي که به صورت کامل ننشسته، در برداشتن سر از چيزي که سجده بر آن صحيح نيست، براي يافتن چيزي که سجده بر آن صحيح است، اشکالي نيست.



[ صفحه 94]



سوال پنجم: شخص محرم، سايبان محمل را کنار مي زند، آيا چوب و محمل را هم بايد کنار بگذارد؟

جواب: يکي از ترکهاي واجب براي مردي که احرام حج يا عمره بسته، «ترک تظليل» است، بنابراين، اگر در ماشين يا محمل سوار شود، کفاره اش يک گوسفند است، ولي اگر سقف ماشين و محمل را بردارند و ستونها و ديواره هاي ماشين و محمل، باقي بماند، اشکالي ندارد؛ همچنانکه در جواب امام - عليه السلام - آمده است.

سوال ششم: محرم به خاطر اينکه باران، لباس يا وسايل محملش را خيس نکند، پلاس يا چيز ديگري را بالاي سرش بگيرد و ظل قرار دهد، آيا اين کار جايز است؟

جواب: اگر اين کار را در محمل که در راه است انجام دهد، کفاره بر او واجب است، کفاره گوسفند بر محرم به اين جهت است که به خاطر باران تظليل نموده است و تظليل از ترکهاي واجب احرام است.

سوال هفتم: مردي از طرف کسي حج مي کند، آيا لازم است که وقت احرام، نام منوب عنه را ذکر کند؟ و آيا واجب است که هم از طرف منوب عنه و هم از طرف خودش، جداگانه قرباني کند يا آنکه يک قرباني کفايت مي کند؟

جواب: ذکر تفصيلي منوب عنه لازم نيست و يک قرباني از طرف منوب عنه کافي است.

در اين جواب امام - عليه السلام - آمده که نام بردن از منوب عنه لازم نيست بلکه همينکه در باطن وجدش از طرف شخص معهودش حج کند و لو اينکه



[ صفحه 95]



به زبان نياورد، اين کفايت مي کند، همچنانکه قرباني از طرف منوب عنه کافي است؛ زيرا حج او از طرف خودش نيست بلکه به نيابت از ديگري است و لذا يک قرباني کافي است و بايد از طرف منوب عنه باشد.

سوال هشتم: آيا براي مرد جايز است که در کساي خز احرام ببندد؟

جواب: اشکالي ندارد، مردم صالح و شايسته اي با آن محرم شده اند.

احرام در کساي خز، بي اشکال است ولي احرام در پشم، مو و کرک حيواني که گوشتش خورده نمي شود (و شرعا حرام است) و در نجاستي که در نماز مورد عفو قرار نگرفته و در لباس دوخته طبق آنچه فقها بيان کرده اند، صحيح نمي باشد.

سوال نهم: مردي با جمعي از مخالفين به حج مي رود و آنان از «مسلخ»، احرام نمي بندند، آيا براي اين فرد که از اصحاب مي باشد، جايز است که اجرامش را تا ذات عرق، تاخير بيندازد تا در آنجا با آنان محرم شود؟

جواب: بايد از ميقات محرم شود و آهسته تلبيه بگويد و وقتي که به ميقات آنان رسيد، اظهار کند.

کسي که قصد حج يا عمره دارد و از ميقات عبور مي کند، بايد در آن ميقات محرم شود و بدون احرام نگذرد، اما اگر در ميقات از احرام، بر خودش از همراهانش که آنجا را محل احرام نمي دانند، بترسد، واجب است بر او که در همان ميقات خود، محرم شود، ولي احرامش را از آنان مخفي بدارد.

سوال دهم: پوشيدن نعلين دباغي شده (چگونه است؟) چونکه بعضي از اصحاب ما مي گويند که پوشيدن آن کراهت دارد.

جواب: جايز است و اشکالي ندارد.

سوال يازدهم: مردي از وکلاي موقوفات که در امور مالي وقف، لاابالي



[ صفحه 96]



است وموقوفاتي که در اختيارش است براي خود حلال مي داند و رعايت نمي کند، چه بسا من به محل او وارد شوم و او حاضر باشد، يا به منزلش داخل شوم و او مرا به طعام دعوت کند؛ چنانچه از غذايش نخورم دشمنم مي شود و مي گويد فلاني غذاي ما را حلال ندانست تا بخورد، حالا بفرماييد که براي من جايز است از غذاي او بخورم و سپس صدقه اي بدهم و صدقه اش چقدر است؟ و آيا اگر هديه اي به من بدهد از او قبول کنم؟

جواب: اگر اين مرد، غير از موقوفاتي که در اختيارش است، مال و معاشي دارد، از غذايش بخورد و هديه اش را قبول کن و اگر ندارد، نخور و نپذير.

اگر مکلف با تفصيل بداند فلان کس که مرا به غذايش دعوت مي کند، اين غذا از اموال غصبي است، نبايد از آن بخورد و اگر مي داند که اين شخص، هم اموال حلال دارد و هم حرام و غصبي، در غذا و هديه اي را که عرضه مي کند، شک مي کند که از کدام قسم از آن اموال است، براي او حرام نميباشد.

سوال دوازدهم: مردي از مذهب حق است و متعه و عقد موقت را جايز و به رجعت معتقد است و خانواده اي دارد که در جميع امور با او هماهنگ است و اين مرد، عهد کرده است که ازدواج ديگري بر روي او نکند و متعه هم نگيرد و نوزده سال از اين عهد مي گذرد، آيا در ترک آن، چيزي بر اين مرد هست يا نه؟

جواب: براي او مستحب است که با متعه ولو يک مرتبه اطاعت خدا کند تا قسم به معصيت از او از بين برود.

سوگند و نذر وقتي منعقد مي شوند که متعلق آنها راجح باشد - نه مرجوح - بنابراين، اگر فعل يا ترک شيئي مرجوح باشد، نذر و قسم آنها منعقد نمي شود و متعه چونکه از نظر قرآن حلال و مشروعيت دارد، ترک آن، متعلق نذر و عهد



[ صفحه 97]



و قسم نمي شود، اما تحريم متعه، اجتهاد در مقابل نص است و لذا ارزشي ندارد. و البته در اين زمينه بحثهاي گسترده و مستقلي انجام گرفته است. مشروعيت وحليت آن از نظر کتاب و سنت تثبيت و مستدل گشته است.