بازگشت

زيارت امام حسين توسط حضرت بقيه الله


فاجعه دردناک کربلا و مصيبت و بلاهاي بزرگي که در طول تاريخ، هيچ مصلح اجتماعي آن را مشاهده نکرده است، بر سبط رسول الله و ريحانه آن حضرت؛ يعني حضرت امام حسين - عليه السلام - وارد آمد، حقيقتا دلهاي مسلمين را آتش زده و آنان را براي هميشه، اندوهناک و غصه دار ساخته است. و ائمه طاهرين - سلام الله عليهم - اين نوادگان حضرت سيد الشهداء - عليه السلام - به خاطر فجايع و مصيبتهايي که بر جد بزرگوارشان وارد آمده، از عظيمترين مصيبت ديدگان مي باشند. و به حدي مصيبتهاي کربلا بزرگ بوده



[ صفحه 60]



که قلوب امامان را جريحه دار کرده است.

حضرت امام منتظر - عليه السلام - يکي از اماماني است که مصيبت حضرت سيدالشهداء آنان را مصيبت زده و جريحه دار کرده و دردهاي سنگين کربلا تمام وجود آن حضرت را احاطه کرده است، لذا با جان و دل و با نهايت حزن و بي قراري براي جدش حسين - عليه السلام -گريه کرده و زيارت نموده است؛ زيارتي که به «زيارت ناحيه مقدسه» معروف شده است؛ زيارتي که غم و غصه هاي آن حضرت در آن در ريزش است؛ زيارتي که آن حضرت مصيبتهاي گوناگون و سختيهايي را که بر جدش حسين - عليه السلام - وارد آمده و مصيبتهاي دردناک و دلخراشي که بر دختران رسول خدا وارد شده، مطرح و بيان مي کند. بنابراين، بشنوينم بعضي از فقرات اين زيارت را که از طرف آن حضرت به يکي از نواب جليل القدرش رسيده است. آن حضرت در اين زيارت به بعضي از پيامبران برگزيده خداوند سلام مي دهد، سپس به جدش امام حسين - عليه السلام - سلام داده و چنين مي فرمايد:

«السلام علي الحسين الذي سمحت نفسه بمهجته، السلام علي من اطاع الله في سره و علانيته، السلام علي من جعل الله الشفاء في تربته...».

اين قسمت از زيارت، بر نهايت انقطاع امام حسين - عليه السلام - به سوي خدا و اطاعت او - آشکارا و پنهان - از فرمان باري تعالي حکايت مي کند. و بزرگترين پيروي و اخلاص حضرت سيدالشهداء - عليه السلام - از خداوند کريم، آن است که جان خود را مخلصانه در راه احياي دين و کلمه «الله» قرباني و تقديم کرد. و اگر چنين قرباني اي نبود، پرچم اسلام پيچيده مي شد و زندگاني جاهليت با تمام بديها و زشتيهايش بار ديگر حاکم مي گشت؛ زيرا بني اميه با جديت تلاش کردند که دين را نابود کنند و اين امام حسين - عليه السلام - بود که



[ صفحه 61]



مکر و کيد آنان را بي اثر کرد و با فدا کردن جان خود - که جهان اسلام را تکان داده و موجب خشم و قيامهاي داخلي عليه حاکميت امويون گشت - تاج و تخت بني اميه را درهم کوبيد و نابود ساخت.

خداوند متعال هم از اين فداکاري و قرباني دادن، دوست و حبيبش حضرت حسين - عليه السلام - تشکر کرده، لذا جزاي بس عظيمي در آخرت برايش آماده کرده و در دنيا هم کرامتها و شرافتها عنايتش کرده است. از جمله کرامتها آن است که در «تربت آن حضرت» شفا قرار داده و تحت قبه آن حضرت و ائمه طاهرين و معصومين از ذريه اش را محل اجابت دعا قرار داده است. و بعضي از بندهاي اين زيارت چنين است:

و السلام علي ابن خاتم الانبياء، السلام علي ابن سيد الاوصياء، السلام علي ابن فاطمه الزهراء، السلام علي ابن خديجه الکبري...»

اين کلمات، دلالت دارند بر ريشه هاي شريف و اصيل خانوادگي که حضرت اباعبدالله الحسين - عليه السلام - از فروع و شاخه هاي آن است. پس جد آن حضرت خاتم الانبياء و سيد رسولان است و پدر آن حضرت، سيد اوصيا و باب مدينه علم رسول خدا اميرالمومنين - عليه السلام - است و مادر آن حضرت، پاره تن رسول خدا و سيده زنان عالمين است که رضايت خدا به رضايت او و غضب او به غضب اوست. و جده آن حضرت خديجه کبري است که اسلام با اموال و فداکاري او پا گرفت. پس سلام و درود خدا بر اين ريشه هاي کريم و بر اين فرع طيب و طاهر که دنيا را با فضل خود روشن کرده است. برخي از جملات اين زيارت چنين است:

«السلام علي المرمل بالدماء، السلام علي المهتوک الخباء، السلام علي خامس اصحاب الکساء، السلام علي غريب الغرباء...».



[ صفحه 62]



اين قسمت از زيارت، برخي از صفات پدر آزادگان؛ امام حسين - عليه السلام - را دربرگرفته است، مانند اينکه آن حضرت را در راه خدا به خونش آغشته شد و براي اقامه شعائر دين، مورد هتک قرار گرفت و اينکه او پنجمين نفر از اصحاب کساست که خداوند متعال آنان را از هر پليدي پا ک نموده است و اينکه او غريب و مظلوم است و به صورت شگفت انگيز و دلخراش در زمين کربلا به شهادت رسيد و فرشتگان خداي متعال براي عظمت مصيبت او گريه کردند. و نيز حضرت امام منتظر در اين زيارت چنين مي فرمايد:

«السلام علي الجيوب المضرجات، السلام علي الشفاه الذابلات، السلام علي النفوس المصطلمات، السلام علي الارواح المختلسات،...».

اين جملات دلالت دارد که انواع و اقسام ظلمها و شکنجه ها از سپاه اموي بر سبط پيغمبر خدا و بر فرزندان و يارانش روا داشته شده است. امويان آب را به روي آنان بستند تا آنجا که لبان آنان از شدت تشنگي، خشک و پژمرده شد با شمشير، بدنهاي طيب و طاهر آنان را تکه تکه کردند و سرهاي آنان را روي نيزه قرار دادند در حالي که آنان راه آزادي و کرامت و راه شرف و مجد و بزرگواري را به جوامع بشري مي نماياندند و اصولا براي همين انگيزه ها به شهادت رسيدند و زنانشان از شهري به شهري به اسارت برده شدند.

حضرت امام منتظر - عليه السلام - زيارتش را اين چنين ادامه مي دهد:

«السلام علي حجه رب العالمين، السلام عليک و علي آبائک الطاهرين، السلام عليک و علي ابنائک المستشهدين...».

حضرت مهدي - عليه السلام - تحيات و سلامش را به جد بزرگوارش حسين بن علي - عليهما السلام - و به فرزندان آن حضرت که در پيش روي او به



[ صفحه 63]



شهادت رسيدند و به فرشتگاني که ملازم قبر آن حضرت مي باشند، تقديم مي کند:

«السلام علي الابدان السليبه، السلام علي العتره الغريبه، السلام علي المجدلين في الفلوات، السلام علي النازحين عن الاوطان، السلام علي المدفونين بلا اکفان...».

در اين جملات، حضرت امام منتظر - عليه السلام - سلام مي دهد به آن بدنهاي شريفي که سپاه پست اموي، آنان را در آن بيابان و صحرا انداخته و آنان را دفن نکردند تا اينکه خداوند متعال قومي را که به ننگ جريمه جنگ با فرزند رسل خدا آلوده نشده بودند، وادار کرد و آنان بدنهاي شهدا را با همان لباسها که به وسيله سپاه اموري پاره پاره شده بود، دفن کردند. اين جملات از همين زيارت است:

«السلام علي من طهره الجليل، السلام علي من افتخر به جبرائيل، السلام علي من ناغاه في المهد ميکائيل، السلام علي من نکثت ذمته، السلام علي من هتکت حرمته، السلام علي من اريق بالظلم دمه...

اين کلمات، دلالت دارد که آن حضرت براي فجايع و مصيبتهايي که بر جدش حسين بن علي - عليهما السلام - وارد آمده، نهايت ناراحتي و تالم را دارد به طوري که دوست داشته در کنار جدش در ميدان قتلگاه کربلا مي بود و خود را فداي جدش مي کرد و جان او را حفظ مي نمود و بلاهاي بزرگ را از جان او دور مي نمود.

به جملات ديگر اين زيارت، گوش دهيم:

«فلئن اخرتني الدهور و عاقني عن نصرک المقدور و لم اکن لمن حاربک



[ صفحه 64]



محاربا و لم نصب لک العداوه مناصبا فلاندبنک صباحا مساء...

حضرت امام منتظر براي مصيبت جد غريب و مظلومش، محزون و بي قرار است تا جايي که براي آن حضرت هر صبح و عصر، ندبه و ناله مي کند، عوض اشک، خون گريه مي کند، اين حال را تا دم مرگ ادامه مي دهد....

جملات ديگر از اين زيارت، چنين است:

«اشهد انک قد اقمت الصلاه و اتيت الزکاه و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر و العدوان و اطعت الله و ما عصيته و تمسکت به و بحبله فارتضيته و خشيته و راقبته و...

اين کلمات، دلالت مي کند که عاليترين صفات و برجسته ترين فضايل در سبط پيغمبر اسلام و ريحانه او جمع مي باشد و خداوند متعال هيچ فضيلتي را در دنيا نيافريده مگر آنکه جزء صفات اصيل و ذاتي آن حضرت مي باشد.

و امام منتظر - عليه السلام - اين چنين ادامه مي دهد:

«تحوط المهدي و تنصره و تبسط العدل و تنشره و تنصر الدين و تظهره و تکف العابث و تزجره و تاخذ للدني من الشريف و...».

اين بخش از زيارت از قيام پدر آزادگان، حسين بن علي - عليهما السلام - در ياري از حق و حمايت از عدل و دفاع از اسلام و گسترش ارزشهاي اصيل و شريف و اصول و فضايلي که اسلام آنها را آورده است، حکايت مي کند. و حضرت امام حسين - عليه السلام - حقا همان راه و روش جدش رسول خدا و پدر بزرگوارش اميرالمومنين - عليهماالسلام - را جهت خشنودي پروردگار و اجر محشر، طي کرده و از راه و طريقه آنان جدا نشده است.

«حتي اذا الجور مد باعه و اسفر الظلم قناعه و دعا الغي اتباعه و انت في



[ صفحه 65]



حرم جدک قاطن و للظالمين مباين جليس البيت و المحراب...».

اين کلمات، مشتمل است بر جهاد حضرت سيد الشهداء - عليه السلام - با حاکميت امويان که حقوق انسان را تضييع و ستم و تباهي را در زمين گسترش داده بودند و آن حضرت، سکوت را روا نداشت و به ميدان جهاد و مبارزه پا گذاشت و منکر را با تمام وجود، قلبا، لسانا و جسما انکار و تقبيح کرد و مردم را با حکمت و موعظه حسنه به خداي جهان دعوت کرد. بشنويم فصل ديگري از اين زيارت را:

«فلما راوک - يعني بني اميه - ثابت الجاش، غير خائف و لا خاش نصبوا لک غوائل مکرهم و قاتلوک بکيدهم و سرهم واد اللعين جنوده فمنعوک الماء و ورده...».

معناي اين کلمات اين است که وقتي سپاه اموي حضرت اباعبدالله الحسين - عليه السلام - را ديدند که همانند کوه سر به فلک کشيده، از سياست و روش امويان که از کتاب خدا و سنت پيامبرش بيگانه و جدا شده، سرزنش مي کند و با تمام نيرو با آنان مبارزه مي کند و از سلطه و حاکميت آنان هراسي ندارد، با هر وسيله ممکن - حتي با قطع آب کربلا به طوري که زن و بچه آن حضرت به مرگ نزديک شدند - با آن حضرت مقابله و جنگ نمودند و با تير و کمان، او را هدف گرفتند و حرمت رسول خدا را در مورد امام حسين - عليه السلام - نگه نداشتند ولي آن حضرت در مقابل همه اين مصيبتها و سختيها آن چنان صبر و تحمل کرد که فرشتگان آسمان در شگفت شدند. و اينک بخش ديگري از اين زيارت:

«فما حدقوا بک من کل الجهات واثخنوک بالجراح و حالوا بينک و بين



[ صفحه 66]



الرواح و لم يبق لک ناصر و انت محتسب صابر...».

اين کلمات، مجسم مي کند که در لحظات آخر عمر، سبط پيامبر، امام حسين - عليه السلام - در آن قتلگاه چه مصيبتها و بلاها - که کوهها و هيچ موجود زنده اي نمي توانند آنها را تحمل کنند - بر آن حضرت وارد آمده و در حقيقت، تمام مصيبتهاي دنيا - يکي پس از ديگري - بر ريحانه و جگرگوشه و وارث فضايل رسول خدا جمع شده است.

از طرفي، مصيبت سنگين ياران و اهل بيت و فرزندان آنها را مانند گوشت قرباني قطعه - قطعه شده، روي زمين کربلا ديده است و از سوي ديگر، اغاثه و ناله سوزناک بچه ها از شدت تشنگي، فرياد و ناله و گريه دختران و مخدره هاي خاندان وحي و رسالت از سنگيني بلا، بلند است. آنان با اين حال، چشمهايشان به ستارگان درخشان و فرزندان رسول خدا که در نشاط عمر جواني در خونشان غوطه ورند و روي زمين کربلا قطعه - قطعه شده اند، مي افتد و مخصوصا نگاه مي کنند به امام غريب و امتحان داده سيد جوانان بهشت که امويان مجرم، براي قتل و کشتن او از همديگر سبقت مي جويند و آنچه از وسايل قتل و نابودي در دست داشتند، روي جسم شريف آن حضرت ريختند به طوري که شمشيرها و نيزه ها و تيرها بدن آن حضرت را پوشاند.

آري، دختران رسو ل خدا به اين صحنه هاي فجيع نگاه مي کنند و قلبهايشان از شدت بلا، پاره - پاره مي شود و دلهره و ترس، رنگ آنان را مي ربايد و نمي دانند که بعد از کشتن امام حسين - عليه السلام - چه مصيبت و بلاهايي بر سر آنان خواهد آمد. و اين وضعيت دختران و حرم رسول خدا، از همه مصيبتهاي امام حسين - عليه السلام - فجيعتر و با قساوت تر بود و در حقيقت



[ صفحه 67]



مصيبتهاي آنان همه وجود حضرت سيدالشهداء را فراگرفته بود. و هنگامي که آن حضرت در قتلگاه به قتل رسيد و سر مقدس او را روي نيزه قرار دادند تا به عنوان هديه به پسر مرجانه تقديم کنند، دختران رسول خدا در حالي که فرياد و ناله شان بلند بود، بر سر و صورت مي زدند و در عين حال، پسر مرجانه و دار و دسته اش خيمه هاي آنان را به آتش کشيدند و با تازيانه آنان را کتک زدند و آنان را با آهن و زنجير بستند و دستهاي زنان و اطفال را به گردنشان بستند و بر پشت شترها نشاندند و از شهري به شهري گرداندند و در نهايت، آنان را براي فرزند مرجانه و براي اربابش يزيد بن معاويه به هديه بردند و حقا در مقابل اين مصيبت بايد گفت: «انا لله و انا اليه راجعون».

فصل ديگري از اين زيارت را بشنويم:

«فالويل للعصاه الفساق لقد قتلو بقتلک الالسالم و عطلوا الصلاه و الصيام و نقصوا السنن و الاحکام و هدموا قواعد الايمان و حرموا آيات القرآن و هملجوا في البغي و العدوان...». [1] .

در اينجا بحث پيرامون بخشي از اين زيارت شريفه به پايان رسيد و البته مرحوم علامه مجلسي - رضوان الله تعالي عليه - دعا و نمازي را بعد از اين زيارت ذکر کرده است که در کنار قبر شريف آن حضرت، خوانده مي شود.


پاورقي

[1] بحار 101 : 218.