دعبل خزاعي
اين شاعر، عقيده ي راسخ و محکمي به آن حضرت داشته و آن را يک ضرورت اسلامي دانسته است و سروده اش را خدمت امام رضا - عليه السلام - خواند و آن حضرت را تکان داد، او چنين مي گويد:
فلولا الذي ارجوه في اليوم او غد
لقطع قلبي اثرکم حسرات
خروج امام لا محاله خارج
يسير علي اسم الله و البرکات
يميز فينا کل حق و باطل
و يجزي علي النعماء و النقمات
امام رضا - عليه السلام - رو به «خزاعي» کرد و فرمود: «روح القدس با زبان تو سخن مي گويد، آيا مي داني اين امام چه کسي است؟».
گفت: نه، فقط شنيده ام که امامي از شما ظهور مي کند و زمين را از عدل و قسط، پر مي کند...
حضرت رضا - عليه السلام - فرمود: «اي دعبل! به درستي که امام بعد از من پسرم محمد و بعد از او پسرش علي و بعد از علي، پسرش حسن،
[ صفحه 263]
پسرش حجت قائم است و اوست که در غيبت منتظر مي باشد و وقتي ظهور کند، اطاعت مي شود و زمين را از عدل و قسط پر مي کند، همچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد، اما اينکه چه موقع قيام مي کند؟ اين اخبار از وقت آن است که من از پدرم از پدران بزرگوارش شنيده ام که پيغمبر فرموده: مثل او همانند مثل ساعت است که ناگهان مي رسد و کسي از آن خبر ندارد».