بازگشت

بر غيبت امام عصر چه فايده اي مترتب است؟


در فايده ي غيبت امام منتظر - عليه السلام - بحث فراواني شده است و بعضي که بصيرتي در اين زمينه ندارد، اظهار نظر کرده و گفته اند: وجود و عدم آن حضرت در حال غيبت، مساوي و يکسان است!! متکلمين شيعه در رد آنان از دير زمان وارد شده و فوايد زيادي را ذکر کرده اند و آنها عبارتند از:

اولا: گرچه آن حضرت از چشمها پنهان است، اما وجود آن حضرت موجب امان براي اهل زمين است، همچنانکه رواياتي در اين باره به صراحت، نقل شده است، از جمله:

الف - پيغمبر اسلام - صلي الله عليه و آله و سلم - فرمود: «اهل بيت من براي اهل زمين، امان مي باشند، اگر اهل بيت من نباشند، اهل زمين از بين مي روند». [1] .

ب - پيغمبر اسلام - صلي الله عليه و آله و سلم - فرمود: «دوام و بقاي اين دين به دوازده امير از قريش بستگي دارد و اگر آنان نباشند، زمين، اهل



[ صفحه 198]



خود را فرو مي برد». [2] .

ج - حضرت اميرالمومنين - عليه السلام - فرمود:«آري، زمين از قائمي براي خداوند، خالي نمي ماند...».

و روايات ديگري که دلالت مي کنند ائمه ي اطهار - عليهم السلام - امان اهل زمين هستند و وجود آنان موجب دفع بلا و آفات از عموم اهل زمين مي شود و در وجود غيبت حضرت صاحب - عليه السلام - خير و رحمت مردم مي باشد.

ثانيا: غيبت امام منتظر - عليه السلام - به جهت عدم شايستگي مسلمين و تباهي گسترده ي بين آنان است و اگر آنان صالح و شايسته بوده و از جاده ي حق منحرف نبودند، آن حضرت، ظاهر مي شد. و «محقق طوسي» به دو فايده ي ياد شده اشاره کرده است؛ او گفته: «وجود آن حضرت، لطف و تصرفش، لطف ديگري است». [3] .

ثالثا: امام مهدي - عليه السلام - در حال غيبت، به شيعيانش عنايت دارد و آنان را دعا مي کند که چيزي جلو دعاي آن حضرت را منع نمي کند و اگر دعاي آن حضرت براي آنان نبود، ستمکاران هرگز اجازه نمي دادند که پاکان، نفس بکشند و همه را از بين مي بردند و همين مطلب را حضرت صاحب الامر - عليه السلام - در يکي از نامه هايش براي شيخ مفيد، بيان فرموده است. در آن نامه فرموده:

«ما شما را زير نظر و مورد عنايت داريم و شما را فراموش نمي کنيم و اگر چنين نبود، بلا بر شما نازل مي شد و دشمنان، شما را نابود مي کردند».



[ صفحه 199]



رابعا: خود حضرت بقيه الله - عليه السلام - براي غيبتش فايده اي بيان کرده و فرموده است: «انتفاع و سود بردن از من در حال غيبتم همانند استفاده از خورشيد است که از چشمها پوشيده باشد».

سليمان اعمش، فرزند مهران از حضرت امام صادق - عليه السلام - مي پرسد: چگونه مردم از حضرت حجت - سلام الله عليه - که از ديده ها پنهان است، سود مي برند؟ حضرت صادق - عليه السلام - جواب داد:«همچنانکه از خورشيد که ابر جلو آن را گرفته باشد، استفاده مي کنند».

علامه ي مجلسي - رضوان الله تعالي عليه - در شرح اين حديث، توضيحاتي داده اند که عبارتند از:

الف - نور وجود و علم و هدايت به وسيله ي آن حضرت به خلق مي رسد؛ زيرا با اخبار مستفيضه ثابت شده که آن بزرگواران. علل غايي ايجاد خلقند، پس اگر آنان نبودند، نور هستي به غير آنان نمي رسيد، بلکه علوم ومعرفتها به برکت ايشان و استشفاع و توسل به آن بزرگواران بر خلق آشکار مي شود و بلاها از آنان دور مي شود. بنابراين، اگر به خاطر آن بزرگواران نبود، هر آينه مردم به سبب کارهاي زشتشان، به عذابهاي گوناگون معذب مي شدند، همچنانکه خداي متعال فرموده:

(ما کان الله ليعذبهم وانت فيهم).

و ما بارها تجربه کرده ايم وقتي که مشکلات، دست و پاي ما را بسته و امور ما گره خورده و از حقتعالي فاصله گرفته ايم و به وسيله ي اعمالمان، درهاي رحمت را بر خود بسته ايم، آري در چنين وقتي، آن بزرگواران را شفيع الي الله قرار داده ايم و به نور مقدس آن حضرات، متوسل شده ايم، به همان مقدار که ما نزديک شده ايم، گره از امور پيچيده ي ما باز شده است و هر کس که خداوند متعال



[ صفحه 200]



قلبش را به نور ايمان، منور کرده باشد، اين مطلب را با چشمهايش مي بيند و قابل انکار نمي باشد.

ب - همچنانکه مردم از آفتاب پس ابر، استفاده مي کنند و انتظار مي کشند که ابرها کنار رود تا استفاده ي بيشتري از خورشيد ببرند، همچنين منتظران واقعي و شيعيان مخلص آن حضرت در زمان غيبت، انتظار مي کشند که هر لحظه، آن حضرت ظهور کند تا از فيض وجود مقدس آن حضرت، بيشتر مستفيض شوند.

ج - کسي که در زمان غيبت، وجود آن حضرت را انکار نمايد همانند اين است که خورشيد پس ابر را انکار کرده باشد.

د- گاهي خورشيد چنانچه پي ابر قرار بگيرد، به صلاح مردم و بندگان مي باشد، همچنين است غيبت آن حضرت که به حال مردم از ظهورش اصلح مي باشد.

ه.نگاه به قرص خورشيد - که ابر جلو آن را نگرفته باشد - به طور عادي ممکن نيست چه بسا به خاطر ضعف بينايي، چشم نابينا شود، همچنين است خورشيد وجود آن حضرت که بسا به جهت عدم قابليت ناظر، نسبت به حق، کور شود.

و - گاهي خورشيد از پس ابر بيرون مي آيد و بعضي آن را مي بينند، همچنين در زمان غيبت، بعضي آن حضرت را رويت مي کنند و به خدمتش مشرفي مي شوند.

ز- آن بزرگواران همانند خورشيد، به همه، فايده مي رسانند و البته کسي که نابينا و کور است نمي تواند از آن استفاده کند همچنانکه قول خداي متعال:



[ صفحه 201]



(من کان في هذه اعمي فهو في الاخره اعمي و اضل سبيلا)، اين چنين تفسير شده است.

ح - همچنانکه شعاع خورشيد به مقدار روزنه ها و پنجره هاي خانه وارد خانه ها مي شود و به آنها نور و انرژي مي دهد، همچنين است دلهاي مردم، هر اندازه که از حجابهاي شهوات و علايق جسماني به دور باشند و روزنه هايي از قلب و دل آنان به سوي معرفت خداوند باز باشد، به همان اندازه از نور هدايت آن بزرگواران بهره مند مي شوند و چنانچه موانع و حجابها از خود دور کنند همانند کسي که زير آسمان، زير آفتاب، پرتوافشان مي ايستد و شعاع خورشيد، همه ي وجود او را احاطه مي کند، از اين بهشت معنويت، هشت درب به رويش باز مي شود و مستقيما تمام شعاع ولايت و هدايت، او را مي گيرد... [4] .

خامسا: مصلحت و حکمت غيبت آن حضرت براي ما مجهول است، همچنانکه بعضي از روايات، به آن تصريح کرده است.

«عبدالله بن فضل هاشمي» گفته است که از حضرت امام صادق - عليه السلام - شنيدم کمه مي فرمايد:«صاحب اين امر، غيبتي دارد که حتمي است و هر آدم باطلي در آن به شک مي افتد».

عبدالله سوال کرد: فدايت شوم! چرا؟

حضرت فرمود: «امري است که ما در بيان آن براي شما مجاز نيستيم».

عبدالله پرسيد: پس حکمت غيبت چيست؟



[ صفحه 202]



امام در جواب فرمود: «جهت حکمت در غيبت آن حضرت همان حکمتي است که در غيبت حجج سابق خدا بوده است. وجه حکمت بعد از ظهور، معلوم مي شود، همچنانکه حکمت کارهاي حضرت خضر از قبيل شکستن کشتي و کشتن غلام و بناي ديوار براي حضرت موسي مشخص نبود مگر بعد از اينکه از هم جدا شدند. اي فرزند فضل! اين امر خداست و سر و غيبي از اسرار و غيبهاي خدايي است. ما که به حکيم بودن خداي متعال معتقديم پس بايد تصديق داشته باشيم که همه ي کارهاي او از روي حکمت و مصلحت است گرچه به طور تفصيل، وجه حکمت را هم ندانيم». [5] .

اينها برخي از علل و اسبابي است که در فايده ي غيبت حضرت مهدي - سلام الله عليه - ذکر شده است.


پاورقي

[1] ذخائر العقبي، ص 17، کنز العمال 6 : 116.

[2] منتخب الاثر، ص 27 به نقل از کشف الاستار.

[3] التجريد، طوسي، ص 389 (چاپ ايران).

[4] منتخب الاثر، ص 272 - 271.

[5] جلاء العيون 3 : 157.