بازگشت

گفتم مي آيي






گفتم مي آيي، کوچه ها را آب پاشيدم

گلدان نور آوردم، عطر ناب پاشيدم





[ صفحه 420]





شب با سپاه خويش در پس کوچه ها گم شد

بر ذهن تار آسمان، مهتاب پاشيدم



هر چند بي تو، زندگي مرداب ماندن بود

من بذر نيلوفر بر اين مرداب پاشيدم



در قال عمرم، انتظاري کهنه مي رقصيد

تصويرهاي تازه بر اين قاب پاشيدم



امشب تمام آن چه مي بايست، من کردم

بايد بيايي، کوچه ها را آب پاشيدم [1] .




پاورقي

[1] محمدرضا تقي دخت.