بازگشت

مناقب هفت معدن


مطلع بند اول:



چو گشت در تتق چنبري نهان، گوهر

بريخت کوکب دري بر آسمان، گوهر



بيت رابط بند اول:



امام مهدي هادي، که از جلالت قدر

فراز طارم نه طاق چرخ، دارد صدر [1] .



مطلع بند دوم:



سپيده دم که برآمد چو آتش از کان، لعل

حصار نيلي شب، شد زمردي ز آن لعل



بيت رابط بند دوم:



قضا به طوع کند دست طوق در کمرش

گرش اجازه دهد، بس بود همين قدرش [2] .



مطلع بند سوم:



برآمد از گلوي تنگ اهرمن، ياقوت

بريخت زيبق حل کرده از دهن، ياقوت





[ صفحه 90]



بيت رابط بند سوم:



امين وحي، که تنزيل از آسمان آورد

به خاکبوس درش سر بر آستان آورد [3] .



مطلع بند چهارم:



ايا ز تيغ تو بر گردن رقاب، عقيق

درون خاره ازو گشته در ناب عقيق



بيت رابط بند چهارم:



هنوز شام درين تعزيت سيه پوش است

هنوز عالم کروبيان پر از جوش است [4] .



مطلع بند پنجم:



چو گشت قصر کواکب نگار، پيروزه

به بود منظر نيلي حصار پيروزه



بيت رابط بند پنجم:



اساس گلشن پيروزه را مدار به توست

بسيط مرکز شش گوشه را، قرار به توست [5] .



مطلع بند ششم:



ايا دهان تو را در حجاب، مرواريد

چو حقه اي که بود پر خوشاب مرواريد



بيت رابط بند ششم:



ز سوز سينه که در آفتاب مي گيرد

ز آب ديده ي او، ديده آب مي گيرد [6] .





[ صفحه 91]



مطلع بند هفتم:



چو آفتاب که بيرون دهد ز کان، مرجان

شود ز گوهر او بام آسمان، مرجان



بيت رابط بند هفتم:



به يک کرشمه ي نظر، خاک تيره گلشن کن

ضمير صافي ابن حسام، روشن کن [7] .




پاورقي

[1] همان، ص 381 و 382.

[2] همان، ص 382.

[3] همان.

[4] همان، ص 383.

[5] همان.

[6] همان، ص 383 و 384.

[7] همان، ص 384.