مناقب هفت رنگ
مطلع بند اول:
هر صبحدم که چرخ کند طيلسان، سپيد
از موکب سپيده شود آسمان، سپيد
بيت رابط بند اول:
مهدي، که مهد دين ز جنابش جلال يافت
طغراي دولت نبوي، زو مثال [1] يافت [2] .
مطلع بند دوم:
سر برکشيد آتش رخشان ز آب سرخ
بنمود تيغ، صبح سفيد از قراب سرخ
بيت رابط بند دوم:
روي زمين که پر بود از فتنه ي فساد
هم پشتي عدالت او پر کند ز داد [3] .
[ صفحه 88]
مطلع بند سوم:
اي کرده تيغ تو رخ اعدا زبيم، زرد
روي مخالفان تو بادا مقيم، زرد
بيت رابط بند سوم:
اي آفتاب مشرق عدل! از افق بتاب
بنگر چه ذره هاست هوادار آفتاب [4] .
مطلع بند چهارم:
اي از سخاي لطف تو باغ بهار، سبز
وز موکب تو، گلشن خضرا نگار سبز
بيت رابط بند چهارم:
خضر خضر لباس، که چندين ثبات يافت
از مشرب زلال تو، آب حيات يافت [5] .
مطلع بند پنجم:
اي بام قصر قدر تو، اين گلشن کبود
فرش جلالت تو، بر اين مسکن کبود
بيت رابط بند پنجم:
در چشم خون فشان شفق، کحل عين کن
بر اهل شام، دعوي خون حسين کن [6] .
مطلع بند ششم:
از تيغ توست دايره ي اخضري، بنفش
فرش بساط کارگه عبقري، بنفش
بيت رابط ششم:
برخيز و تيغ برکش و عزم قتال کن
بر تيغ خويش، خون خوارج حلال کن [7] .
[ صفحه 89]
مطلع بند هفتم:
بر شب، نگون کن اي مه دين! اختر سياه
يعني: ز شاميان بستان افسر سياه
بيت رابط بند هفتم:
گر دولت قبول تو گردد ميسرم
شايد، [8] که پاي بوس مقيمان اين درم [9] .
پاورقي
[1] فرمان، منشور.
[2] همان، ص 378 و 379.
[3] همان، ص 379.
[4] همان، ص 380.
[5] همان.
[6] همان.
[7] همان، ص 380 و 381.
[8] شايسته است.
[9] همان، ص 381.