بازگشت

در معراج






نيم شبي، کآن ملک نيمروز

کرد روان مشعل گيتي فروز



نه فلک از ديده عماريش کرد

زهره و مه، مشعله داريش کرد



روز شده با قدمش در وداع

زآمدنش، آمده شب در سماع



چون دو جهان، ديده بر او داشتند

سر ز پي سجده فرو داشتند



چون گل ازين پايه ي فيروزه فرش

دست به دست آمد تا ساق عرش



همسفرانش سپر انداختند

بال شکستند و پر انداختند



رفت بدان راه که همره نبود

اين قدمش ز آن قدم آگه نبود [1] .



شيخ فريدالدين عطار نيشابوري (متوفاي 627 ق) در مثنوي هاي عرفاني خود، هر جا که مقام سخن اجازه داده است، ارادت و شيفتگي خود را نسبت به ذوات مقدس معصومين عليهم السلام نشان مي دهد:



اي دو چشم مصطفي و مرتضي

وي دو نور انبيا و اوليا



در حقايق، قرةالعين رسول

در معارف، زبده ي نقد بتول



تو چه مي داني که ايشان خود کي اند؟

رهبران آدمان خاکي اند



آن يکي را زهر، مقبول آمده

و آن دگر از تيغ، مقتول آمده



از شما يک نور ديگر شد پديد

زين عباد، آن در درياي ديد



اوست باب اوليا، عين اليقين

اوست اسرار معاني را، معين



اي ز تو سر الهي آشکار!

و ز محمد، و ز علي، تو يادگار



راه تو، راه محمد بيشکي

از علي، نور تو آمد بيشکي [2] .





[ صفحه 53]



جلال الدين مولوي بلخي (متوفاي 672 ق) در «مثنوي معنوي» خود، ازل را به ابد پيوند داده و رابطه ي انسان با خدا و جهان هستي را با بيان تمثيلي توضيح داده و معارف زلال اسلامي را با زبان شعر، روايت کرده است. در مثنوي مولوي علاوه بر تبيين موضوعات سلوکي و عرفاني و اسلامي، اشعار مناقبي پر شوري وجود دارد که به نقل ابياتي از آن بسنده مي کنيم:



از علي آموز اخلاص عمل

شير حق را دان منزه از دغل



در غزا [3] بر پهلواني دست يافت

زود شمشيري برآورد و شتافت



او خدو [4] انداخت بر رويي که ماه

سجده آرد پيش او در سجده گاه



در زمان، شمشير انداخت آن علي

کرد او اندر غزايش کاهلي



گشت حيران آن مبارز زين عمل

کرد او اندر غزايش کاهلي



گشت حيران آن مبارز زين عمل

از نمودن عفو و رحمت، بي محل



گفت: بر من تيغ تيز افراشتي

از چه افکندي، مرا بگذاشتي؟!



هان چه ديدي بهتر از پيکار من

تا شدستي سست در اشکار [5] من؟!



آن چه ديدي تا چنين خشمت نشست

تا چنين برقي نمود و باز جست؟



آن چه ديدي؟ که مرا زآن عکس ديد

در دل و جان شعله اي آمد پديد



در شجاعت، شير رباني ستي

در مروت خود که داند کيستي



اي علي! که جمله عقل و ديده اي

شمه اي واگو از آن چه ديده اي



تيغ حلمت، جان ما را چاک کرد

آب علمت، خاک ما را پاک کرد



بازگو اي باز عرش خوش شکار

تا چه ديدي اين زمان از کردگار؟



يا تو واگو آن چه عقلت يافته ست

يا بگويم آن چه بر من تافته ست



از تو بر من تافت، پنهان چون کني؟

بي زبان چون ماه، پرتو مي زني



ليک اگر درگفت آيد قرص ماه

شبروان را، زودتر آيد به راه



گفت: من تيغ از پي حق مي زنم

بنده ي حقم، نه مملوک تنم





[ صفحه 54]



حکيم افضل الدين خاقاني شرواني (متوفاي 595 ق) قصيده سراي نامدار سده ي ششم و معروف به «حسان العجم» است. جمعي از محققان، او را سرآمد قصيده سرايان پارسي گو مي شناسند، و علي رغم قصايد بسياري که در مديحت سلاطين و اتابکان زمان خود سروده، از منقبت آل الله غافل نمانده و قصايد رسا و شيوايي در ستايش رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و اله و سلم دارد که به نقل چند مطلع از اين قصادي مناقبي اکتفا مي کنيم:

جوشن صورت رها کن، در صف مردان درآ

دل طلب، کز دار ملک دل توان شد پادشا [6] .



عروس عافيت آن گه قبول کرد مرا

که عمر بيش بها دادمش به شير بها [7] .



سرير فقر، تو را سرکشد به تاج رضا

تو سر به جيب هوس در کسيده، اينت خطا [8] .



طفلي هنوز، بسته ي گهواره ي فنا

مرد آن زمان شوي که شوي از همه جدا [9] .



اي پنج نوبه کوفته در دار ملک «لا»!

«لا» در چهار بالش «الا» کشد تو را [10] .



شبروان، چون رخ صبح آينه سيما بينند

کعبه را، چهره در آن آينه پيدا بينند [11] .





[ صفحه 55]





شبروان در صبح صادق، کعبه ي جان ديده اند

صبح را چون محرمان کعبه، عريان ديده اند [12] .



مقصد اينجاست، نداي طلب اين جا شنويد

بختيان [13] را ز جرس صبحدم آوا شنويد [14] .



قحط وفاست در بنه ي آخرالزمان

هان اي حکيم! پرده ي عزلت بساز، هان! [15] .



سنت عشاق چيست؟ برگ عدم ساختن

گوهر دل را ز تف مجمر غم ساختن [16] .



صبح خيزان بين به صدر کعبه، مهمان آمده

جان عالم ديده و، در عالم جان آمده [17] .



دلا! از جان و جان تا کي؟ يکي جوياي جانان شو

چو سلطان اوست بر جان ها، غلام خاص سلطان شو [18] .



در پايان اين مبحث، از ديگر شاعران فارسي زباني که داراي اشعار مناقبي از نوع ارزشي اند و ديوان اشعار آنان در دسترس شيفتگان ادب شيعي قرار دارد، فهرست وار ياد مي کنيم:



[ صفحه 56]



1-ابوالحسن مجدالدين «کسايي» مروزي (متولد 341 ق)

2- حکيم ابوالقاسم فردوسي (411-329)

3-ابومنصور محمد «دقيقي»

4-حکيم ناصر خسرو قبادياني (481-394)

5-شهاب الدين اديب صابر ترمذي (متوفاي 546 ق)

6- بدرالدين قوامي رازي (نيمه ي اول سده ي ششم)

7- شمس الدين محمد سوزني سمرقندي (متوفاي 569 ق)

8-بابا افضل الدين کاشاني (سده ي هفتم)

9-شيخ مصلح الدين سعدي شيرازي (690-605)

10-ابن يمين فريومدي (769-685)

11- سيد نورالدين شاه نعمت الله ولي (834-731)

12-محمد حسن کاشي معروف به افضل المتکلمين (سده ي هشتم)

13-محمد علوي «نصرت» رازي (سده ي هشتم)

14-حمزه ي کوچک وراميني (سده ي هفتم و هشتم)

15-محمد «ابن حسام» خوسفي (875-783)

16-بابا فغاني شيرازي (متوفاي 968 ق)

17- نثاري توني (متوفاي 968 ق)

18- سايل کاشاني (سده ي دهم)

19- نظام استرآبادي (متوفاي 921 ق)

20- محمد «اهلي» شيرازي» 942-858)

21- کمال الدين محمد «وحشي» بافقي (متوفاي 991 ق)

22- محمد حسين «نظيري» نيشابوري (متوفاي 1023 ق)

23- شرف الدين حسن «شفايي» اصفهاني (1037-966)

24- ملا عبدالرزاق «فياض» (متوفاي 1072 ق)

25- ملا محمد محسن «فيض» کاشاني (سده ي يازدهم)



[ صفحه 57]



26-ملا فرخ حسين «ناظم» هروي (1081-1011)

27- محمد علي «صائب» تبريزي (1086-1016)

28- نورالدين محمد «نجيب» کاشاني (متوفاي 1106 ق)

29- محسن «تاثير» تبريزي (1129-1060)

30- ميرزا عبدالباقي «طبيب» اصفهاني (1171-1127)

31- محمد علي «حزين» لاهيجي (1181-1103)

32- محمد «عاشق» اصفهاني (1181-1111)

33- محمد رفيع «لامع» در مياني (متولد 1076 ق)

34- واعظ قزويني (متوفاي 1105 ق)

35- سيد احمد «هاتف» اصفهاني (متوفاي 1198 ق)

36- لطفعلي بيگ «آذر» بيگدلي قمي (1195-1134)

37- وصال شيرازي (1262-1197)

38- محمد «داوري» شيرازي (1283-1238)

39- ميرزا محمد علي «سروش» اصفهاني ملقب به «شمس الشعراء» (1285-1228)

40- ميرزا «غالب» دهلوي (1285-1212)

41- ميرزا محمد علي «هما» شيرازي (1290-1212)

42- ميرزا مهدي قلي خان «افسر» کرماني (1300-1259)

43- عبدالجواد «جودي» خراساني (متوفاي 1302 ق)

44- ميرزا حبيب الله «قاآني» شيرازي (1270-1222)

45- محمد «جيحون» يزدي ملقب به «تاج الشعراء» (متوفاي 1301 ق)

46- ميرزا صادق «روشن» اردستاني (متوفاي، 1305 ق)

47- محمد حسين «عنقا» اصفهاني (متوفاي 1308 ق)

48- محمود خان «صبا» کاشاني ملقب به «ملک الشعراء» (1311-1228)

49- سيد علي رضوي «قدرت» قمي (1316-1274)

50- ميرزا محمد «محيط» قمي ملقب به «شمس الفصحاء» (متوفاي 1317 ق)



[ صفحه 58]



51- ميرزا نور الله «عمان» ساماني ملقب به «تاج الشعراء» (1322-1264)

52- ميرزا محمد کاظم «صبوري» (1322-1259)

53- ملا عباس «شباب» شوشتري (1324-1250)

54- ميرزا علي خان «لعلي» تبريزي ايرواني ملقب به «شمس الحکما» (1325-1261)

55- حاج ميرزا «حبيب» خراساني (1327 -1266)

56- ابوالقاسم محمد نصير «طرب» اصفهاني (1330-1274)

57- ميرزا ابوالحسن «حيرت» معروف به «شيخ الرئيس قاجار» (1336-1264)

58- سيد محمد صادق «اميري» ملقب به «اديب الممالک» (1336-1277)

59- محمد بن معصوم علي معروف به «حکيم هيدجي» (1339-1270)

60- سيد ميرزا محمد نصير حسيني «فرصت» شيرازي (1339-1271)

61- ايرج ميرزا ملقب به «جلال الملک» (1343-1291)

62- محمد کاظم «غمگين» اصفهاني (1345-1280)

63- سيد احمد «اديب» پيشاوري (1349-1260)

64- علامه محمد اقبال لاهوري (1357-1289)

65- عبدالجواد اديب نيشابوري (1344-1281 ق)

66- وفايي شوشتري

و از متاخرين و معاصرين:

مدرس اصفهاني «يحيي» (1349-1254) محمد صادق «رفعت» سمناني (متوفاي 1350 ق) ميرزا علي «فقير» شيرازي (1351-1296) محمد حسين ميرزا «نادري» مشهدي (1356-1299) علامه شيخ محمد حسين غروي اصفهاني مشهور به کمپاني «مفتقر» (1361-1296) محمد علي مصاحبي «عبرت» ناييني (1362 -1283) محمد تقي ملک الشعراء «بهار» خراساني (1370-1304) علي اصغر «بنايي» يزدي (متولد 1301 ق) علامه محمد صالح حايري مازندراني (1391-1298) حکيم مهدي محي الدين «الهي» قمشه اي (1393-1319) سليمان «اميني» تبريزي (1394-1341) اسماعيل نجوميان خراساني



[ صفحه 59]



«نجومي» (1397-1302) سيد محمد حسن ميرجهاني «حيران» (1412-1319) محمدحسين «صغير» اصفهاني (1390-1312) ميرزا عبدالحسين خان «نصرت» خراساني (1334-1251 ش) گلزار اصفهاني «رجا» (1352- 1263 ش) مير آقا کبريايي «مفتون» همداني (1334-1268 ش) حسين علي «منشي» کاشاني (1349-1271 ش) محمد علي ناصح (1395-1278 ش) جلال الدين همايي «سنا» (1359-1278 ش) اسدالله صنيعيان «صابر» همداني (1355-1282 ش) ابوالحسن «طوطي» همداني (متولد 1283 ش) محمد علي حبيب آبادي اصفهاني «مکرم» (متوفاي 1344 ش) سيد محمد حسين «شهريار» تبريزي (1367-1283 ش) سيد صادق «سرمد» (1339 -1268 ش) سيد کريم «اميري» فيروز کوهي (1364-1288 ش) دکتر قاسم «رسا» (1365-1288 ش) احمد سهيلي خوانساري (متولد 1291 ش) ابوالقاسم حالت (1371 -1292 ش) دکتر ناظرزاده کرماني (1355-1296 ش) عبدالعلي «فايز» تبريزي (متولد 1300 ش) مهدي سهيلي، محمد حسين «آيتي» بيرندي (متولد 1350 ش) مرتضي «اشتري» اصفهاني (متولد 1322 ش) سيد محمد علي رياضي يزدي، محمد علي مرداني و محمد علي نگارنده.

بسياري از شعراي بنام معاصر نيز که هنوز در قيد حياتند، داراي آثار گرانسنگي در زمينه ي شعر مناقبي اند که براي نمونه مي توان از: محمود شاهرخي «جذبه»، عباس کي منش «مشفق» کاشاني، حميد سبزواري، علي معلم، سيد علي موسوي گرمارودي، قيصر امين پور، سيد حسن حسيني، نصرالله مرداني، علي رضا قزوه، حسين ابن آهي، خسرو احتشامي، غلامحسين جواهري «وجدي»، عبدالجبار کاکايي، قادر طهماسبي «فريد»، محمدجواد محبت، عباس براتي پور، حسين اسرافيلي، سيمين دخت وحيدي، محمدرضا غفورزاده، «شفق»، علي انساني، سيدرضا مويد و غلامرضا سازگار نام برد.



[ صفحه 63]




پاورقي

[1] مظهرالعجايب و مظهرالاسرار، عطار نيشابوري، ص 7-3.

[2] مظهرالعجايب و مظهرالاسرار، عطار نيشابوري، ص 7-3.

[3] جنگ و پيکار.

[4] آب دهان.

[5] شکار.

[6] ديوان خاقاني شرواني، به تصحيح علي عبدالرسولي، انتشارات کتابخانه خيام، سال 2537، ص 2.

[7] همان، ص 4.

[8] همان، ص 7.

[9] همان، ص 11.

[10] همان، ص 14.

[11] همان، ص 89.

[12] همان، ص 94.

[13] شتران قوي هيکل و دو کوهانه.

[14] همان، ص 101.

[15] همان ص 314.

[16] همان، ص 321.

[17] همان، ص 377.

[18] همان، ص 358.