ستايشگران آييني
حکيم سنايي غزنوي (متوفاي 545 ق) عارف نامدار شيعي، پس از گام نهادن در وادي سير و سلوک به ستايش هيچ امير و وزيري نپرداخت و طبع خدا داده و معلومات اکتسابي خود را در راه نشر معارف اسلامي و توصيف آل الله به کار گرفت.
چون در بخش «نمونه هايي از آثار ارزشي طلايه داران شعر فارسي» چند شعر از اين شاعر عارف شيعي را مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار داديم، در اين جا به نقل ابيات معدودي از يک قصيده ي مناقبي او بسنده مي کنيم:
اي سنايي! گر همي جويي ز لطف حق سنا [1] .
عقل را قربان کن اندر بارگاه مصطفي
مصطفي اندر جهان، آن گه کسي گويد که: عقل!
آفتاب اندر فلک، آن گه کسي جويد سها
عقل تا با خود مني دارد، عقالش دان نه عقل
چون مني زو دور گشت، آن گه دوا خوانش نه دا [2] .
در خدا آباد يابي امر و نهي و دين و کفر
و احمد مرسل خداي آباد را بس پادشاه
چون نباشي خاک درگاه سرايي را که هست
پاسبان بام روح القدس و دربان مرتضي
«رحمة للعالمين» آمد طبيب، زوطلب
چه ازين عاصي و ز آن عاصي همي جويي شفا
کآن شفا کز عقل و نفس و جسم و جان جويي شفا
چون نه از دستور او باشد، شفا گردد شقا
[ صفحه 51]
کآن نجات و کآن شفا کارباب سنت جسته اند
بوعلي سينا ندارد در نجات و در شفا
صورت احمد ز آدم بد وليک اندر صفت
آدم از احمد پديد آمد چو ز آصف، برخيا [3] .
پاورقي
[1] فروغ روشني.
[2] بيماري.
[3] ديوان حکيم ابوالمجد مجدود بن آدم سنايي غزنوي، به اهتمام مدرس رضوي، انتشارات سنايي، ص 43 و 44.