دريغا جواني
محمد عبده از منشيان و شاعران مطرح اواخر سده ي چهارم هجري است که دبيران بايستي آثار منثور او را مي خواندند تا شيوه ي نگارش را بياموزند. ازوست:
سهي سروم از ناله چون نال گشته [1] .
سها [2] مانده از غم سهيل يماني [3] .
بسي رنج ديدم، بسي گفته خواندم
ز گفتار تازي و از پهلواني [4] .
[ صفحه 26]
به چندين هنر شصت و دو سال بودم
که توشه برم زآشکار و نهاني
به جز حسرت و جز وبال گناهان
ندارم کنون از جواني، نشاني
به ياد جواني، همي مويه دارم
بر آن بيت بوطاهر خسرواني:
«جواني به بيهودگي ياد دارم»
«دريغا جواني! دريغا جواني!» [5] .
پاورقي
[1] ني باريک و سست.
[2] نام ستاره اي در دب اکبر.
[3] نام ستاره ي درخشاني است که در شبهاي آخر تابستان طلوع مي کند.
[4] زبان پهلوي.
[5] همان، ص 79 و 80.