بازگشت

چشم انتظار تو مانده است






فصل شکوفايي ماست، صبح بهاري که داري

شرقي ترين آفتاب است، آيينه داري که داري



اي آسماني ترينم! در آسمان مانده بر جاي

صد کهکشان جاي پاي، از گشت و گذاري که داري



با آسمانت انيسند گل هاي محبوب مهتاب

خورشيد پر مي گشايد در سايه ساري که داري





[ صفحه 412]





باور کن اين ابرها هم ذوق چکيدن ندارند

تا آذرخشي نخيزد از ذوالفقاري که داري



در شام سرد بيابان، چشم انتظار تو مانده است

فانوس چشمان زرد مجنون تباري که داري



بعد از غروب زمستان همراه آواز باران

مي آيد از مشرق سبز، صبح بهاري که داري [1] .




پاورقي

[1] سيداکبر ميرجعفري.