بازگشت

گل بکار!






آه مي کشم تو را با تمام انتظار

پر شکوفه کن مرا اي کرامت بهار!



در رهت به انتظار صف به صف نشسته اند

کارواني از شهيد، کارواني از بهار



اي بهار مهربان! در مسير کاروان

گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار!



بر سرم نمي کشي دست مهر اگر مکش

تشنه ي محبتند، لاله هاي داغدار





[ صفحه 410]





دسته دسته گم شدند سهره هاي بي نشان

تشنه تشنه سوختند، نخل هاي روزه دار



مي رسد بهار و من بي شکوفه ام هنوز

آفتاب من بتاب! مهربان من ببار! [1] .




پاورقي

[1] علي رضا قزوه.