در حيات پدر
با توجه به اين نکته که ما در بحث گذشته، آغاز غيبت صغري را، از ولادت آن گرامي شناختيم، اينک بجاست که گوشه اي از زندگي او، در زمان پدر گرانمايه اش را بصورت بسيار فشرده ترسيم نموده و اصل بحث را به بخشهاي آينده بگذاريم. از نکات روشن در زندگي حضرت مهدي عليه السلام اين است که آن گرامي پنج سال از دوران کودکي را، در شهر تاريخي سامرا و در کنار پدر گرانمايه اش حضرت عسکري عليه السلام مي زيست و تا آخرين لحظات حيات پدر، غرق در مهر و عنايت پدر بزرگوارش بود.
در اين مدت امام عسکري عليه السلام اآن وجود گرانمايه را، به برخي از شخصيتهاي مورد اعتماد نشان داد و ضمن معرفي او به عنوان دوازدهمين امام معصوم و مهدي موعود، آنان را به ديدار آن حضرت مفتخر ساخت که برخي روايات در اين مورد را در بحث آينده، خواهيم نگريست.
و نيز روايات نشانگر اين واقعيت است که: هنگامي که حضرت عسکري عليه السلام بوسيله سم خيانت و بيداد رژيم عباسي، به شدت مسموم گرديد و واپسين لحظات حيات او فرا رسيد و انبوه جاسوسان و بيگانگان با اطمينان به اثرگذاري سم و شهادت آن حضرت، بيت رفيع امامت و ولايت را ترک کردند و رفتند، درست همان لحظات حضرت مهدي عليه السلام در خانه پدر و در کنار بستر او، حاضر گرديد.
پدر را در نوشيدن دارو ياري کرد و ظرف دارو را که به سبب لرزش آن حضرت بر اثر مسموميت شديد، بر دندانهاي مبارکش اصابت مي کرد، براي او نگاه داشت. اين آخرين ديدار آن پسر گرانمايه با اين پدر فرزانه بود و امام عسکري عليه السلام ديگر به ملکوت پرکشيد و کودک قهرمان و عزيز و مقدس خويش را در برابر تندبادهاي حوادث و رنجها، بدون سايه پدر بر سر، تنها نهاد. او را به قدرتي که هرگز ديدگان معنوي اش به خواب نمي رود سپرد تا محافظت کند.
[ صفحه 238]