بازگشت

نمونه هايي از روايات


1- از آن حضرت آورده اند که فرمود:



لکل أناس دولة يرقبونها

و دولتنا في آخر الدهر تظهر [1] .





[ صفحه 142]



يعني: براي گروهي، دولت و حکومتي است که انتظارش را مي کشند و حکومت عادلانه و جهاني ما، در آخرالزمان پديدار خواهد شد.

2- و نيز آورده اند که فرمود:

«من أقر بجميع الأئمة عليه السلام و جحد المهدي کان کمن أقر بجميع الأنبيا و جحد محمدا صلي الله عليه و اله و سلم نبوته.»

فقيل له: «يابن رسول الله! فمن المهدي؟ من ولدک؟»

قال عليه السلام «الخامس من ولد السابع، يغيب عنکم شخصه و لا يحل لکم تسميته.» [2] .

يعني: هر کس به همه امامان اهل بيت عليه السلام ايمان آورد و مهدي آنان را نپذيرد، بسان کسي است که به همه ي پيابران خدا ايمان آورده اما رسالت آخرين آنان محمد صلي الله عليه و اله و سلم را انکار کرده باشد.

از او پرسيدند: «اي پسر پيامبر! مهدي عليه السلام که از فرزندان شما خواهد بود، کيست؟»

فرمود: «پنجمين امام از نسل پسرم «موسي» است. او از نظرها غايب مي گردد و آوردن صريح نام مقدسش براي شما روا نيست.

3- «ابوبصير» آورده است که خود شنيدم که امام صادق عليه السلام مي فرمود:

«ان سنن الأنبياء عليهم السلام و ما وقع عليهم من الغيبات جارية - و في نسخة: حادثة- في القائم منا أهل البيت، حذو النعل بالنعل، والقذة بالقذة.»

فقلت له: «يابن رسول الله! و من القائم منکم أهل البيت؟»

فقال عليه السلام: «يا أبابصير! هو الخامس من ولد ابني موسي، ذلک ابن سيدة الاماء، يغيب غيبة يرتاب فيها المبطلون، ثم يظهره الله عزوجل، فيفتح علي يديه مشارق الأرض و مغاربه و ينزل روح الله عيسي بن مريم عليه السلام فيصلي خلفه و تشرق الأرض بنور ربها و لاتبقي في الأرض بقعة عبد فيها غير الله عزوجل الا عبدالله فيها و يکون الدين کله لله



[ صفحه 143]



و لو کره المشرکون.» [3] .

يعني: «سنتهاي جاري بر پيامبران خدا در مسايل غيبي، بطور کامل و به همان صورت، در مورد «قائم» ما خاندان پيامبر، رخ خواهد داد.»

گفتم: «سرورم! قائم شما خاندان وحي و رسالت کيست؟»

فرمود: «او پنجمين امام از نسل پسرم «موسي» مي باشد وفرزند سالار کنيزان عصر خويش است.

براي او غيبتي خواهد بود که باطل گرايان در موردش ترديد مي کنند. سپس خداوند او را ظاهر مي سازد و به دست تواناي او، شرق و غرب گيتي را مي گشايد. روح خدا، عيسي بن مريم عليه السلام فرود آمده و به امامت او نماز مي گذارد و زمين به نور پروردگارش نورباران مي گردد.

در زمين هيچ نقطه اي نمي ماند که در آنجا غير خدا پرستيده شود و دين همه اش از آن خدا مي گردد و گر چه مشرکان را خوش نيايد، توحيدگرايي و دين حق، همه جا سايه گستر و حاکم مي گردد».



[ صفحه 144]




پاورقي

[1] امالي شيخ صدوق، ص 396، مجلس 64، ح 3، روضة الواعظين، ج 2، ص 267 و بحارالانوار ج 51، ص 143.

[2] اکمال الدين، ج 1، ص 333.

[3] اکمال الدين، ج 2، ص 335.