بازگشت

پايان بحث


با پوزش از قصور، تقصير، خطا و اشتباه در تفسير و يا تأويل برخي روايات به پيشگاه خدا و پيامبر و امامان اهل بيت عليهم السلام بويژه سالارمان امام مهدي عليه السلام آخرين ذخيره ي خدا در زمين و حجت او بر بندگانش و با اميد و آرزوي فراوان که اين گام لرزان و خدمت ناچيز - در بارگاه خداي پرمهري که کارهاي ناچيز را مي پذيرد و از گناهان بسيار مي گذرد - قبول افتد و مورد خشنودي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم و خاندان گرامي و شايسته کردارش عليهم السلام قرار گيرد، از خوانندگان عزيز که بخشي از ساعات زندگي خويش را با آنان در آستانه ي سرور و سالارمان صاحب الزمان عليه السلام سپري کردند، خداحافظي مي کنم.

راستي که فرصت خوب و ساعات خوش و روح بخشي بود. گويي اين ساعتها را پرکشيديم و در قرون و اعصاري زيستيم که بشارتها و روايات و اخبار آخرالزمان از پيامبر و خاندانش صادر مي گرديد.

دوران پيش از ولادت امام مهدي عليه السلام و پس از آن و دوراني را که زير سايه ي بلند پايه ي پدر گرانقدرش حضرت عسکري عليه السلام گذشت. و دوران غيبت کبري و



[ صفحه 814]



رخدادهاي بي شمار آن، همه را از نظر گذرانديم.

در بحثهايي که گذشت گويي ما ظهور آن خورشيد جهان افروز را از پس ابرهاي غمبار غيبت درک کرديم. و نشانه هاي متعدد قطعي و غيرقطعي ظهور او را، ديديم.

علاوه بر ظهور در لابلاي بحثها... قيام و نهضت مبارک آن حضرت را درک کرديم و برخي از طرحها و دستاوردهاي حکومت شکوهبار آن حضرت و عملکردهاي سازنده و سعادت آفرين او در جامعه هاي بشري را نگريستيم.

ديديم که چگونه همه ي پديده هاي آسماني و زميني با آن اصلاحگر بزرگ هماهنگي نشان مي دهند و چگونه تمامي نيروهاي طبيعي و مادي و معنوي او را ياري مي رسانند. و چگونه آن عدالت گستر جهاني قدرت، امکانات و زمام امور جامعه و رهبري بشريت را به کف مي گيرد و بر کران تا کران گيتي حکومت مي کند.

در پايان بحث يادآوري مي گردد که: در نگارش اين کتاب، نگارنده به صدها روايت در مورد امام مهدي عليه السلام و مسايل مربوط به آن حضرت در مجموعه هاي حديثي دست يافتم، اما از آوردن نام آنها گذشتم. اين مطلب نه بخاطر ترديد در صحت روايات بوده بلکه ضرورتي در آوردن آنها نديدم چرا که برخي از آنها با برخي ديگر که از نظر سند و دلالت صحيح و قوي بود، ناسازگاري مي نمود. و برخي پذيرش و تحملش، براي برخي از مردم مشکل است و مفهوم آن جز با مقدمات بسياري روشن نمي شود. از اين جهت بهتر آن ديدم که آنها را به کساني که دست به نگارش مجموعه ها و فرهنگهاي حديثي مي زنند، واگذارم.

از خداي توانا خواهانم که به اين بنده ي ناچيز توفيق روزافزون، در راه خشنودي خويش ارزاني دارد. «آمين! يا رب العالمين.!»