بازگشت

امنيت و آرامش در عصر ظهور


در جهان معاصر جامعه هاي انساني، در شرايط سخت و طاقت فرسايي از نظر فقدان امنيت و آرامش در ابعاد گوناگون حيات، زندگي مي کنند. براي نمونه: سرقت اموال و دارايي مردم از خانه ها و محلات، سرقت ماشينها و سرقت بانکها بوسيله ي سارقان حرفه اي و باندهاي خطرناک...

جناياتي که راهزنها به آن دست مي يازند. هر روز در جايي اموال و هستي مردم را به غارت مي برند، آدم رباييهاي رنگارنگ، از ربودن کودکان گرفته تا زنان، باجگيريها و... همه و همه از تظاهر بارز فقدان امنيت مالي و جاني در جامعه هاي انساني است.

در برخي کشورها، دلهره و وحشت بطور کامل بر جامعه سايه افکنده و اين ترس و رعب در شامگاهان به اوج خود مي رسد، بطوري که اگر درب خانه اي بصدا درآيد اضطراب و دلهره، صاحب خانه و خانواده اش را پيش از شناختن کسي که درب خانه را بصدا درآورده است، سخت فرامي گيرد.

اما در عصر ظهور امام مهدي عليه السلام ترس و دلهره در همه ي چهره هايش نابود مي گردد و امنيت و آرامش بر کران تا کران کره ي زمين سايه گستر و حاکم مي شود و بشريت در جوي از صلح و اطمينان خاطر و آسايش و آرامش فکري زندگي مي کند.

يک پرسش: سؤال اين است که: «چگونه نعمت گرانبهاي امنيت و آرامش بر سراسر گيتي و بر جانها و دلها حاکم مي گردد؟»

پاسخ: براي دريافت پاسخ، ما بايد نخست، عوامل و اسبابي را که باعث زوال و آرامش و امنيت مي گردد بشناسيم تا پس از اين مرحله، دريابيم که امنيت و آرامش چگونه در روزگار درخشان آن حضرت تحقق مي يابد.

واقعيت اين است که فقدان امنيت به يکي از سه عامل ويرانگري که خواهد آمد بر مي گردد و اينها آفتهاي امن و امان هستند:



[ صفحه 760]



1- فقر و محروميت: اين آفت است که در بسياري از مواقع، باعث مي شود که فرد، مرتکب سرقت شود و يا به کارهاي زشتي همانند آن دست زند، چرا که او در فشار فقر و نياز است و براي نجات زندگي خود و خانواده اش به اين راه ناپسند و زشت کشيده مي شود.

2- ضعف ايمان: عامل ديگر جنايات که آفت ناامني را در جامعه پديد مي آورد، ضعف مباني عقيدتي و ايمان به خداست.

ضعف ايمان باعث مي شود که فرد و جامعه، نه به دليل فقر و نياز تنها، بلکه گاه بخاطر آفت هستي سوز طمع و حرص و آز، در مال اندوزي و دنياطلبي و دنياپرستي و يا آلودگيهاي روحي و ديگر انحرافات، در ميدان عمل دست تجاوز به حقوق و اموال مردم دراز کند.

3- ضعف مديريتها و حکومتها: ممکن است ضعف مديريت و حکومت و ناتواني آن از تنظيم امور و تدبير شئون و نگهباني شايسته از مال و جان و کرامت و آزادي فرد و جامعه و دستگيري و کيفر جنايتکاران و گروههاي تبهکار، آفت جان امنيت شود. و نعمت امن و امان را، از جامعه ها سلب نمايد.

... اما در عصر ظهور و حکومت امام مهدي عليه السلام همه ي اين عوامل ناامني محو و نابود مي گردد و تمامي آفتهاي آرامش زندگي از فرد، خانواده و جامعه، زدوده مي شود. و همگان در اوج رفاه و آسايش و بهروزي و فراواني نعمتها، روزگار مي گذرانند تا آنجايي که طبق روايات رسيده هر از چندي از سوي حکومت عادلانه و پرمهر امام مهدي عليه السلام اعلان مي گردد که: «هر کس نياز به پول و مال دارد بيايد و هر چه مي خواهد بگيرد.» اما جز يک نفر کسي نمي رود و آن يک تن نيز نه بخاطر فقر بلکه به انگيزه ي حرص و آز و فزون خواهي مي رود و با چنان عطاي بزرگي روبرو مي گردد که پشيمان از کار خويش، پولها را بر مي گرداند....

و نيز در جامعه ي عصر ظهور بر اثر شيوه هاي تربيتي و سازندگي ويژه اي که آن پيشواي راستين توحيد و عدالت در ابعاد گوناگون بکار مي گيرد، ايمان و اخلاص در



[ صفحه 761]



کران تا کران دلها نفوذ مي کند و قلبها مرکز ايمان مي گردد و به برکت چنين ايمان سرشار و تزلزل ناپذيري، جرم و گناه که ره آورد ضعف ايمان است از جامعه ي بشري رخت برمي بندد.

حکومت عادلانه ي مهدي عليه السلام پراقتدارترين حکومتهايي خواهد بود که زمين بر روي خود ديده است. آسمان و زمين و تمامي نيروهاي طبيعي و ماوراي طبيعي در پشتيباني و استواري و برقرار ساختن پايه هاي شکوهمند آن دست به همکاري مشترک مي زنند و آن، حکومت عدل و مهر، تنها حکومت در سراسر جهان خواهد بود. به همين جهت عناصر فاسد و گروههاي راهزن و متجاوز و آفتهاي امنيت، اصولا امکان تشکيل نمي يابند. چرا که دست قدرتمند و دقيق عدالت، آنان را در همان نخستين مرحله، به کيفر شايسته و بايسته مي رساند.

علاوه بر آنچه آمد، مردم بر اثر طرحها، برنامه ها، تربيتها، رفتار و گفتار آن حضرت و به دست يارانش به مراحل والايي از رشد فکري و عقيدتي، علو نفس و شرافت انساني اوج مي گيرند که خويشتن را فراتر از ارتکاب گناه و تجاوز به مال و جاه و هستي مردمان مي نگرند.

با اين بيان، روشن است که پايه هاي استوار آرامش و امنيت جهاني در کران تا کران جامعه ي بزرگ انساني پي ريزي مي گردد.

و بدينسان چگونگي تحقق بخشيدن به امنيت، در همه ي ابعاد به دست توانا و انديشه ي والاي آن حضرت پي مي بريم.

شايسته است به اين نکته اشاره گردد که نعمت امنيت در حکومت آن گرامي، تنها ويژه ي جامعه ي انساني نيست بلکه شامل حيوانات نيز مي گردد، حيوانات با يکديگر براساس عدالت روبرو مي گردند و هم با انسانها. از اين رو نه انسانها از سوي حيوانات احساس خوف مي کنند و نه حيوانات ناتوان از حيوانات قوي مي هراسند و روح مهر و الفت در ميان آنان حاکم مي گردد.

در اين مورد به برخي روايات اشاره مي رود:



[ صفحه 762]



1- امام باقر عليه السلام در روايتي پيرامون اصل امنيت در دوران آن حضرت فرمود:

«... و تخرج العجوز الضعيفة من المشرق، تريد المغرب، لا ينهاها احد....» [1] .

يعني: و زن سالخورده و ناتوان از شرق تا غرب عالم مي رود بي آنکه از هيچ کس و هيچ چيزي احساس ناامني و اذيت و آزار نمايد.

2- اميرمؤمنان عليه السلام ضمن بياني فرمود:

«... حتي تمشي المرأة بين العراق و الشام، لا تضع قدميها الا علي النبات وعلي رأسها زينتها، لا يهيحها سبع و لا تخافه.» [2] .

يعني: در عصر حکومت آن اصلاحگر بزرگ، امنيت کامل همه جا برقرار مي گردد تا آنجايي که يک زن، در کمال امنيت و آزادي، راه ميان عراق تا شام را مي پيمايد و پاي خويش را جز بر سبزه زارها و بوستانهاي خرم و آباد نمي نهد و در حالي که جواهرات خويش را بطور آشکار بر سر و سينه دارد، نه درنده اي او را خواهد ترساند و نه ناامني و خطري او را تهديد خواهد کرد.

3- و نيز فرمود:

«لو قد قام قائمنا... و لذهبت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت السباع و البهائم.» [3] .

يعني: هنگامي که قائم ما قيام کند... کينه و عداوت از دلهاي بندگان ريشه کن مي شود و درندگان و حيوانات نيز، اصلاح خواهند شد.

و فرمود:

«وترعي الشاة و الذئب في مکان واحد و يلعب الصبيان بالحيات و العقارب،



[ صفحه 763]



لا يضرهم شي ء و يذهب الشر و يبقي الخير.» [4] .

يعني: در روزگار او، گرگ و گوسفند در يک مکان مي چرند و کودکان با عقربها و مارها بازي مي کنند و چيزي به آنان زيان نمي رساند. همه ي بديها و شرارتها از جهان رخت برمي بندد و شايستگيها مي ماند.

يک پرسش: ممکن است اين سؤال در ذهن شما پديد آيد که: «چگونه ممکن است درندگان اصلاح گردند با اينکه مي دانيم سرشت و غريزه ي آنها شکار و دريدن است؟»

پاسخ اين است که: اين کار شگرف و تحول اعجازآميز، ممکن است از طريق اعجاز صورت گيرد. زيرا خدايي که درندگان را آفريد و اين غريزه و طبيعت را در وجود آنان قرار داد، به آساني مي تواند خوي درندگي ار از آنها سلب کند و آنها را همانند حيوانات اهلي رام سازد که خطري از آنها متوجه آدميزاد و همنوعانشان نگردد.

سؤال ديگر: ممکن است سؤال شود که: «چگونه اين کار ممکن است با اينکه مي دانيم که غذاي مورد نياز برخي درندگان و حيوانات وحشي، تنها در گوشت خلاصه مي شود؟»

جواب: حيوان شناسان تصريح مي کنند که غذاي درندگان و حيوانات وحشي منحصر به گوشت نيست، بلکه گوشت از لذيذترين غذاهاي آنهاست و در صورتي که بدان دسترسي نداشته باشند با برگ درختان و گياهان و گلها نيز مي توانند نياز غذايي خود را برطرف سازند. [5] .

و ما در بخشي که تحت عنوان «بشارتها از آمدن امام مهدي عليه السلام» داشتيم اين



[ صفحه 764]



مطلب را بطور فشرده توضيح داديم.

آري! و بدينسان عصر ظهور و روزگار حکومت امام مهدي عليه السلام روزگار صلح و صفا و آرامش و امنيت و عدالت و آزادي به تمام معنا و به مفهوم حقيقي آن خواهد بود.


پاورقي

[1] ينابيع المودة، ص 423، غيبت نعماني، ص 181، باب 10 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 5، ص 29 از منابع متعدد.

[2] بحارالانوار، ج 52، ص 319، معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 59.

[3] مدرک ياد شده.

[4] عقدالدرر، باب 7، ص 159، رجوع شود به معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 1، ص 532.

[5] شايد مراد اين باشد که انسانهاي گردنکش و درنده خوي در سايه ي حکومت عدل گستر حضرت، آنچنان رام مي شوند که جرئت تجاوز به حريم افراد ضعيف را ندارند و نيز کودکان بي پناه از گزند ظلم ستم پيشگان در امان خواهند بود.