بازگشت

کشاورزي در عصر ظهور


همه مي دانيم که زراعت و کشاورزي از منابع مهم ثروت ملي و از موارد اساسي پاسخگويي به نيازهاي مادي جامعه و از وسايل تأمين مواد غذايي در جهان انسان و حيوان است و خداوند آب و خاک را در اختيار بشر نهاده است تا از امکانات و برکات زمين بهره گيرد.

از اين رو در سراسر کره ي زمين بويژه در رگه هاي خاصي از آن، آب بر سطح يا درون آن جريان دارد. و اين انسان است که بايد آب را استخراج نموده و زمين را زير کشت بگيرد و نهال غرس کند و يا دانه هاي گوناگون در آن بيافشاند و آن را سيراب سازد. اين مسئوليت انسان است و اثرگذاري و اثرپذيري متقابلي که ميان خورشيد و هوا و آب و خاک رخ مي دهد از قلمرو قدرت انسان خارج است و آنها در قلمرود قدرت آفريدگار هستي است که اين خواص را در اين عناصر چهارگانه قرار داده



[ صفحه 747]



است.

قرآن در اين مورد مي فرمايد:

«أفرأيتم ما تحرثون أنتم تزرعونه أم نحن الزارعون.» [1] .

اما با وجود برکات و نعمتهاي بسيار و فوايد سرشار که مي توان از کشت و زراعت براي جامعه کسب کرد، باز هم ميليونها انسان از سوء تغذيه و کمبود مواد غذايي شکايت دارند و کودکان بسياري از کشورها بويژه آسيا و آفريقا، از گرسنگي جان مي سپارند.

بايد پرسيد که: «آيا زمين خدا گسترده نيست و وسعت زراعت و کشت و کار ندارد؟»

پاسخ اين است که: چرا، زمين خدا وسيع و پهناور است.

آيا آب، اين ماده ي حياتي، در زمين کم است و توان پاسخگويي به نيازهاي بشر و ديگر موجودات زنده را ندارد؟

پاسخ اين است که: چرا، نه تنها چنين نيست، بلکه ميليونها تن از اين ماده ي حياتي هر روز به هدر مي رود و انسان از آن استفاده نمي کند.

پس: عامل گرسنگي و کمبود مواد غذايي و گراني قيمتها و ميوه ها چيست؟

پاسخ اين است که: تنها عامل کمبود، گرسنگي، تورم، فقر، محروميت و بينوايي توده ها، دولتها و حکومتهاي بيدادگري هستند که ميان انسان و منابع طبيعي و نعمتها و روزيهايي که آفريدگار هستي براي بهره وري بندگان آفريده است فاصله افکنده اند. و ثمره ي اين بيدادگري، مصيبت و فقر، محروميت و گرسنگي، گراني و کاهش در ثروتها و نيروهاي انساني و ميوه هاست که بشر همواره از آنها رنج مي برد.

اما هنگامي که امام مهدي عليه السلام ظهور مي نمايد، سيستم زراعي و کشاورزي بطور کامل دگرگون مي گردد و به بهترين و زيباترين شکل و محتوا و برنامه، شکوفا مي گردد.



[ صفحه 748]



اينک نمونه هايي از روايات در نشانگري آن شرايط شکوهبار را از نظر مي گذرانيم:

1- امام باقر عليه السلام در روايتي طولاني در اين مورد مي فرمايد: «آن اصلاحگر بزرگ جهاني سپس دستور مي دهد از کربلا و از پشت زيارتگاه امام حسين عليه السلام نهر عظيمي را حفر مي کنند و بوسيله آن آب را به کوفه و اطراف آن مي رساند و اين نهر تا نجف ادامه مي يابد و با استفاده از قدرت و نيروي برخاسته از اين آب خروشان، انواع دستگاهها را بکار مي اندازند....» [2] .

از اين روايت استفاده مي شود که امام مهدي عليه السلام به حفر نهرها، بناي پلها و سدها بر شطها و رودخانه ها، بويژه ميان کربلا و نجف فرمان مي دهد و دستور مي دهد که انواع دستگاهها از جمله آسيابها براي آسياب نمودن حبوبات نصب گردد تا هر کس بتواند بطور رايگان از آنها بهره گيرد.

تا آنجايي که يک زن در کمال امنيت و آرامش هر گاه دلش خواست حبوبات و مواد غذايي مورد نياز خويش و خانواده اش را بطور رايگان با بهره وري از آسيابها و دستگاههايي که در مسير آب نصب شده است برطرف مي سازد.

بنظر مي رسد که امام مهدي عليه السلام دستور مي دهد ميان کربلا و نجف نهري عظيم براي احياي کشاورزي و تعديل آب و هواي منطقه، حفر نمايند. چرا که اين منطقه به صحراها و بيابانها پيوسته است و هزاران کيلومتر از زمينهاي شرق و غرب و جنوب آن منطقه همچون بيابانهاي شام و مرزهاي آن با عراق و اردن و صحراي «نفوذ» که حدود آن به کويت و حجاز مي رسد و «ربع خالي»و حدود آن که «مسقط» و «يمن» است بصورت مطلوبي احيا و دگرگون مي گردد.

اين صحراها و بيابانهاي پهناوري که جز اندکي از آنها، بقيه خشک و خالي و بدون آب و علف است و از سکونت و کشت و زرع و آب و گياه تهي است، بزودي



[ صفحه 749]



پس از ظهور امام عصر عليه السلام از آن نهر سيراب مي گردند و شرايط آن بطور کامل دگرگون مي شود.

روشن است که اين نهر، از شط عريض و طويل و عميق فرات منشعب مي شود که ميليونها تن آب در هر دقيقه در آن جريان دارد و سرانجام به خليج مي ريزد و به هدر مي رود.

با آن بيان و پس از اجراي اين طرح عظيم، آبرساني و احياي زمينها و افشاندن انواع بذرها و دانه ها و غرس نهالها و درختان گوناگون و ساختن شهرها و مناطق مسکوني و زنده کردن و نشاط بخشيدن به منطقه، آيا مي توان گستره ي خيرات و برکات و نعمت رفاه و آسايشي را که نصيب صدها ميليون انسان ساکن اين منطقه پهناور مي شود، در ذهن ترسيم کرد؟

و آيا مي توان تصور کرد که چقدر جو لطيف مي گردد و آب و هوا دگرگون مي شود و بيماريها کاهش مي يابد و بيشتر مشکلات زندگي رخت برمي بندد و آمار جرايم و جنايات، قوس نزولي مي پيمايد؟ چگونه بيکاري به صفر مي رسد و انواع مواهب و نعمتها و امکانات زندگي شايسته و در خور شأن انسان بصورت وصف ناپذيري، که اينک انديشه ها توان تصور آنها را ندارد، گسترده و فراوان در دسترس مردم قرار مي گيرد؟

اينها پرتويي از ثمرات و ره آوردهاي اين زندگي شکوفا و شکوهبار است. و تازه اين يک نقطه از نقاط بي شمار گيتي است که روح حيات در آن جريان مي يابد و از اين گونه طرحها و برنامه هاي عمراني در ديگر زمينهاي موات و ديگر دشتها و بيابانها و کويرهاي افتاده و خشک و سوزان در سراسر جهان اجرا مي گردد.

روشن است که برنامه ريز و طراح اين طرحها و برنامه هاي زندگيساز، امام مهدي عليه السلام است. و اوست که دستور اجراي طرحها را با تدبير بي نظير و بدست خويش مي دهد. اين بدان معنا نيست که خود آن حضرت اين طرحها را بدست تواناي خويش پياده مي کند چرا که نيازي هم به اين کار نيست بلکه کافي است که او



[ صفحه 750]



دستورات لازم و آموزشهاي ضروري را صادر و طرحها را - بدون تشريفات و مانع تراشيهاي موجود در وزارت خانه و دستگاههاي اداري و اجرايي کنوني و نامه هاي متقابل تشريفاتي براي اجرا - امضا مي کند و کارها هرگز بخاطر امضاي فلان کميسيون و يا پشت گردنه ها و موانع، در بند کندها و زنجيرها و سيستم کاغذبازي حاکم بر سازمانهاي اداري که هزاران مشکل در مسير زندگي و رشد و ترقي مردم ايجاد مي کند، متوقف نمي شود.

و نيز لازم به يادآوري است که احياي زمينها و رونق کشاورزي منحصر به آبياري و سيراب شدن آنها از نهرها نيست، بلکه خداي جهان آفرين درهاي آسمان را بر روي زمينيان مي گشايد و خيرات و برکات آسمان را بسوي زمين فرو مي باراند.

با رواياتي که ترسيم خواهد شد اين نکته روشنتر مي شود:

1- ابوسعيد خدري از پيامبر گرامي صلي الله عليه و اله و سلم آورده است که فرمود:

«تتنعم امتي - في زمن المهدي - نعمة لم يتنعموا مثلها قط، ترسل السماء عليهم مدرارا و لا تدع الأرض شيئا من نباتها الا أخرجته.» [3] .

يعني: امتم در روزگار ظهور مهدي عليه السلام از نعمتهايي بهره ور مي گردد که همانندش سابقه ندارد، آسمان برکات خويش را پياپي بر آنان مي فرستد. و زمين تمامي گياهان و گلها و درختان خويش را براي آنان مي روياند.

2- و نيز فرمود:

«يخرج في آخر امتي المهدي، يسقيه الله الغيث و تخرج الأرض نباتها و يعطي المال صحاحا و تکثر الماشية و تعظم الامة.» [4] .

يعني: در آخر الزمان در ميان امتم، مهدي، آن نجات بخش ملتها قيام مي کند. خدا کران تا کران قلمرو حکومت جهاني او را بوسيله باران سيراب مي سازد و زمين، گياه



[ صفحه 751]



و نبات خويش را مي روياند. آن گرامي اموال عمومي را بطور عادلانه به مردم اعطا مي کند و به دامداري و دامپروري و رونق اقتصادي اهميت مي دهد و امت را تکريم نموده و عظمت مي بخشد.

3- و نيز فرمود:

«... و تزيد المياه في دولته و تمد الأنهار و تضاعف الأرض أکلها.» [5] .

يعني:... آبها در دولت او فراوان مي گردد و زمين برکات خويش را چندين برابر مي سازد.

4- اميرمؤمنان عليه السلام ضمن روايت طولاني در اين مورد مي فرمايد:

«... و لو قد قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لأخرجت الأرض نباتها... حتي تمشي المرأة بين العراق و الشام، لا تضع قدميها الا علي النبات....» [6] .

يعني: هنگامي که قائم ما قيام نمايد، آسمان باران رحمت خويش را فرومي ريزد و زمين، روييدنيهاي خود را مي روياند تا آنجايي که زني ميان عراق و شام مي رود و پاي خويش را جز بر گل و گياه نمي گذارد... چرا که جاي پايي براي خود نمي يابد.

5- و نيز در روايتي از عصر حاکميت امام مهدي عليه السلام مي فرمايد:

«و يزرع الانسان مدا [7] يخرج له سبعمأئة مد کما قال الله تعالي: کمثل حبة انبتت سبع سنابل في کل سنبلة مأئة حبة و الله يضاعف لمن يشاء.» [8] .

يعني: انسان در عصر حاکميت جهاني آن حضرت، هر آنچه از انواع دانه هاي زراعي بر زمين بيافشاند، هفتصد برابر، برداشت مي نمايد همانگونه که خدا در قرآن مي فرمايد:



[ صفحه 752]



«کمثل حبة انبتت سبع سنابل في کل سنبلة مأئة حبة و الله يضاعف لمن يشاء.» [9] .

يعني: مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند به مانند دانه اي است که از يک دانه هفت خوشه برويد و در هر دانه اي صد دانه باشد. و خداوند براي هر کس که بخواهد مي افزايد.

از رواياتي که از نظرتان گذشت روشن شد که تمامي صحراها و دشتها و زمينهاي خشک و سوزان و تهي از کشت و زرع و نهال و درخت، پس از ظهور امام مهدي عليه السلام در اندک مدتي به مزارع سرسبز و خرم تبديل مي گردد. و بخاطر بارانهاي مفيد و پياپي و حفر و جاري ساختن نهرهاي پرآب کران تا کران زمين، نشاط و طراوت بهاران، به خود مي گيرد.

ريزش بارانها بصورت مفيد و ثمربخشي انجام مي گيرد، نه چون بارانهاي سيلاب خيزي که در برخي کشورها، گاه به گونه اي فرو مي ريزد که با سيلاب مهيب خود، شهرها و روستاها را ويران مي کند و مزارع را غرق و انسان و حيوان را نابود مي سازد.

و روشن است که مردم در عصر ظهور در زراعت و غرس انواع درختان آزادند و در راه تلاش و سازندگي آنان، موانع و خوانها و گردنهاي بازدارنده اي، همچون مالياتهاي ظالمانه و مقررات ضد انساني و اسلامي قرار نمي دهند؛ چرا که اسلام به فرد و گروه تلاشگري که بخواهند زمينهاي موات را احيا کنند و آنها را به مزارع سرسبز و باغات پرميوه و شهر و روستاهاي آباد و آزاد تبديل سازند، آزادي اعطا مي کند و کار آنان را جهاد عنوان مي دهد، براي نمونه:

1- از پيامبر گرامي صلي الله عليه و اله و سلم آورده اند که فرمود:

«من احيا ارضا مواتا، فهي له.» [10] .

يعني: هرکس زمين مرده اي را زنده کند از آن خود اوست.



[ صفحه 753]



2- و نيز فرمود:

«من غرس شجرا او حفر واديا لم يسبقه اليه أحد، او أحيا أرضا ميتة فهي له قضاء من الله و رسوله.» [11] .

يعني: هر کس درختي را غرس کند يا نهري را پيش از ديگران حفر نمايد يا زمين مرده اي را زنده سازد، از آن اوست. اين حکم و داوري خدا و پيامبر است.

3- و امام باقر عليه السلام فرمود:

«أيما قوم أحيوا شيئا من الأرض و عمروها، فهم أحق بها و هي لهم.» [12] .

يعني: هر گروهي قطعه اي از زمين را احيا و آن را آباد سازند، بدانها شايسته تر و زيبنده تر است و آن زمين از احياگر آن است.

و روايات ديگري که تصريح مي کند که هر انساني، قطعه اي از زمين را احيا کند، ملک اوست، مشروط بر اينکه پيش از آن ملک کسي نباشد. و زراعت و نهالهايي را نيز که در آن کشت مي کند از آن اوست نه فئودالها و يا دولتها، همانگونه که در کشورهاي مارکسيستي و... اينگونه بود. و امروز نيز در نقاط مختلف جهان، ميلياردها هکتار از زمينها همچنان در طي قرون و اعصار وا افتاده و بدون کشت و زرع و بهره برداري مانده است و يا اگر کشت گردد، محصول آن به جيب زمين داران، سرازير مي گردد.

همه ي اين بيدادگريها، و حق کشيها، محصول قوانين ضد اسلامي و وارداتي از کشورهاي استعماري است.

اما هنگامي که امام مهدي عليه السلام قيام کند اين مقررات ظالمانه و ساختگي و باطل را از بين مي برد و انسان به آزادي، آن موهبت الهي خويش، دست مي يابد. و در نتيجه، در زمين خدا براي خويشتن کشت مي کند. و از برکات خاک انواع دانه ها و ميوه ها و محصولات زراعي، براي حيات سعادتمندانه و رونق و رفاه زندگي



[ صفحه 754]



خويش برمي دارد و نهايت فراواني و رونق و آسايشي را که انسانها بدان دست مي يابند، تنها خدا آگاه است.

بدينسان به سبب کشت و زرع بسيار و سرشار شدن پستانها از شير، خيرات و برکات فراوان چند برابر مي گردد و نعمتها بصورت وصف ناپذيري افزايش مي يابد و عمران و آباداني چهره مي گشايد. و دامداري و پرورش طيور و مرغداري، گسترش و رونق جديد و وصف ناپذيري مي يابد.


پاورقي

[1] سوره واقعه، آيه 46.

[2] غيبت شيخ طوسي، بخش آخي، ص 281، ارشاد مفيد، ص 362 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 300.

[3] عقدالدرر، ص 144، باب 7، ملاحم ابن طاووس، ص 69، باب 164، کشف الغمة، ج 3، ص 263 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 1، ص 227.

[4] عقدالدرر، باب 7، ص 144 و چاپ جديد انتشارات مسجد جمکران، ص 194.

[5] عقدالدرر، باب 7، ص 149، چاپ جدي ياد شده، ص 200.

[6] بحارالانوار، ج 52، ص 319 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 59.

[7] مد، سه چهارم کيلو مي باشد.

[8] عقدالدرر، باب 9، ص 200 و چاپ جديد ياد شده، ص 211، باب 7.

[9] سوره بقره، آيه 261.

[10] وسائل الشيعه، ج 17، ص 327.

[11] وسايل الشيعه، ج 17، ص 328.

[12] وسائل الشيعه، ج 17، ص 327.