امام مهدي کيست؟
سخن از امام مهدي عليه السلام سخن از يک موضوع عقيدتي و مذهبي بسيار حساس و مهمي است که رابطه تنگاتنگ وگسست ناپذيري با اسلام و مسلمانان دارد، چرا که وجود گرانمايه او يک واقعيت اسلامي و از مهم ترين مسايل ديني و از اساس مکتب و ايمان به ارزشهاي معنوي است.
بحث از شخصيت آن حضرت، آنگونه که برخي از نويسندگان منحرف پنداشته اند، بحث از افسانه اي نيست که شيعه آن را به منظور آرامش بخشيدن به روان ناآرام خويش که در رهگذر قرون و اعصار تحت فشار ظلم و استبداد بوده است -ساخته باشد و بخاطر مرهم نهادن بر قلب زخم خورده اي که باران مصائب در مسير زمان بر سر آنان باريده است- سر هم کرده باشد.
بحث از امام مهدي عليه السلام آنگونه که برخي فيلسوف نماها گفته اند انديشه اي نيست که به منظور تخفيف دردها و آرامش بخشيدن به رنج و فشاري باشد که از رهگذر حاکميت زمامداران بيدادگر قرون و اعصار، در برخي اذهان و افکار جايگزين شده باشد.
و نيز آنگونه که برخي عناصر نادان مدعي دانش و فرهنگ، تصور کرده اند، خرافه اي نيست که آن را، داستان سرايان ساخته و پرداخته و به اسلام چسبانده باشند و نيز بازيچه تاريخي نيست تا اسباب تمسخر دشمنان بدانديش و دلقک و ياوه گو باشد؛ بلکه يک واقعيت اسلامي است که در خور اهميت بخشيدن بسيار
[ صفحه 46]
و ژرف نگري فراوان ارزيابي و روشنگري اساسي است.
مسأله تداوم حيات اسلام و شکوه قرآن است، بحث مهم و اصيلي است که قرآن نويدگر آن است و پيامبر در موقعيتهاو مناسبتهاي گوناگون ا زآن سخن به ميان آورده، امامان نور عليه السلام نويد و بشارت آن را نه تنها به شيعيان خود که به تمامي مسلمانان قرون واعصار داده اند و به دانشمندان، مفسران، محدثان و مورخان نام آور، در رهگذر قرون و اعصار، کتابهاي مفصل و مستقلي پيرامون آن نوشته اند.
با اين بيان، موضوع امام مهدي يک موضوع استراتژيک و بسيار مهم و در نوع خود بي نظير است و از امتيازات بسيار ويژه اي، برخوردار است.
مسأله اي است که پيرامون آن بسيار گفتگو شده و در آستانه آن، فراوان، برخورد افکار و انديشه ها صورت گرفته و قلم فرساييها شده است. از اين رو، گروهي بدان ايمان آورده و گروهي دچار حيرت گشته و برخي ديگران را به باد استهزاء گرفته اند.
امام مهدي عليه السلام شخصيت برجسته اي است که درست 1142 سال پيش از نگارش اين کتاب ديده به جهان گشوده و هم اکنون زنده است، بر روي اين سياره خاکي زندگي مي کند و بسان ديگر انسانها، غذا مي خورد و آب مي نوشد و خداي خويش را عاشقانه و خالصانه عبادت مي کند و در انتظار دريافت فرمان ظهور خويش است.
آن گرامي از ديدگان نهان است. مردم او را نمي بينند و نمي شناسند و او نيز خويشتن را معرفي نمي کند و در هر نقطه اي از جهان که اراده کند، حضور مي يابد. او بر سراسر جهان تسلط و اشراف دارد و به همه بندگان، شهرها و کشورها احاطه دارد. به اذن خدا هر رخدادي در سراسر جهان رخ دهد مي داند و روزي که نزد خدا مشخص است و براي ما نامعلوم، از پس پرده غيبت ظاهر مي شود و علائم
[ صفحه 47]
و نشانه هاي قطعي پيش از ظهور او پديدار مي گردد.
پس از ظهور، بر سراسر گيتي حکم مي راند و مسيح عليه السلام از آسمان فرود آمده و به امامت او نماز مي خواند.
همه دولتها و ملتها در سراسر جهان، در برابرش خاضع مي گردند و مذاهب و اديان سر فرود مي آورند.
اسلام راستيني را که نياي گرانقدرش محمد صلي الله عليه و اله و سلم آورد، با خود مي آورد و پياده مي کند....
اينها برخي سر فصلها پيرامون شخصيت آن گرامي و بسان فهرستي براي اين کتاب است.
[ صفحه 51]