بازگشت

راز نهان بودن زمان ظهور


حقيقت اين است که ما نمي توانيم راز و رمز حکمت حقيقي پوشيده داشتن زمان ظهور آن حضرت، بوسيله ي پيامبر و امامان نور عليهم السلام را بشناسيم و آن را بطور قطعي دريابيم. شايد برخي از حکمتها و رازهاي ظاهري آن، امور ذيل باشد:

1- ممکن است حکمت سري بودن هنگام ظهور، اين باشد که مؤمنان و توحيدگرايان، در همه ي قرون و اعصار غيبت آن خورشيد رخ برکشيده در پي ابرها، در انتظار سازنده ي ظهور او باشند و براي اين انتظار، سخت پاداش برند.

از اين روست که از زمان غيبت صغراي آن حضرت، تاکنون نسلهاي ايمان آورندگان و يکتاپرستان همواره بدان اميد زيسته اند که ظهور آن گرامي را درک کنند. با اين بيان، اگر ظهور معلوم مي شد ديگر چنين انتظار سازنده و پردازنده اي در کار نبود، بلکه آرزوها و آرمانها به يأس و نوميدي تبديل مي شد و ميليونها انسان از سازندگي اخلاقي و عملي و عقيدتي انتظار و پاداش پرشکوه آن محروم مي گشتند.

از پيامبر گرامي صلي الله عليه و اله و سلم آورده اند که فرمود:

«أفضل أعمال امتي، انتظار الفرج.» [1] .

و اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:



[ صفحه 466]



«المنتظر لأمرنا کالمتشحط بدمه في سبيل الله.» [2] .

يعني: هر کسي که در انتظار حکومت عادلانه و جهانگستر ما باشد از نظر پاداش بسان کسي است که با جهاد قهرمانانه در راه خدا به خون خويش درغلطيده است. و امام صادق عليه السلام فرمود:

«من مات منتظرا لهذا الأمر، کان کمن کان مع القائم عليه السلام في فسطاطه، لا!... بل کان بمنزلة الضارب بين يدي رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم بالسيف.» [3] .

يعني: هر توحيدگرايي که در انتظار ظهور حضرت مهدي عليه السلام از دنيا برود، همانند کسي است که با قائم عليه السلام در ستاد فرماندهيش بوده است... بلکه مانند کسي است که در برابر ديدگان پيامبر عدالت با شمشير در راه حق و به دستور آن حضرت، جهاد خالصانه کرده است.

2- ثمره ديگر انتظار فرج اين است ک: انتظار به مفهوم حقيقيش، تصديق آيات قرآن و سخنان پيامبر و امامان نور عليهم السلام در مورد امام مهدي عليه السلام و چنين باور و تصديقي از درجات ايمان و مراتب تسليم و فرمانبرداري از حق و پيشوايان معصوم عليهم السلام است.

3- حکمت ديگر نامشخص بودن زمان ظهور، اصل امتحان و آزمايش است که يکي از سنتهاي الهي است.

خداوند، بندگان خويش را به انواع و اقسام آزمايشها به بوته ي امتحان مي سپارد، از آن جمله بوسيله ي موضوعات و مسايل عقيدتي. از اين رو کساني که به خدا و پيام آورش و به آنچه آن حضرت در مورد حضرت مهدي عليه السلام آورده است، ايمان بياورند، ديگر طول غيبت آن گرانمايه به هر اندازه اي که باشد و انتظار غمبار او



[ صفحه 467]



هر چه طولاني گردد از ثبات قدم و ايمان عميق و تزلزل ناپذير آنان نمي کاهد، اما نفاق پيشگان، فرصت و ميدان مناسبي براي استهزا و ياوه گويي بر ضد اين انديشه والا و عقيده ي مقدس مي يابند و آيات قرآن و روايات پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در اين مورد را، به ديوار مي کوبند و همه را کنار مي گذارند و اين شيوه ي باطل گرايان در همه ي عصرها و نسلهاست.

از امام کاظم عليه السلام آورده اند که در مورد غيبت حضرت مهدي عليه السلام فرمود:

«انما هي محنة من الله عزوجل، امتحن بها خلقه....» [4] .

يعني: غيبت آن حضرت، رنج و آزمايشي از جانب خداست که بندگان خويش را بدان مي آزمايد.

روشن است که معنا و مفهوم امتحان اين نيست که خداوند از واقعيت کار بندگانش آگاه نيست و آنچه در درون دارند تا آزمايش نکند نمي شناسد، نه! هرگز! بلکه خداوند به هر چيزي داناست و آنچه در سينه هاست مي داند و چيزي بر او مخفي نمي ماند که قرآن در اين مورد مي فرمايد:

«احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمن الکاذبين... [5] .

يعني: آيا مردم پنداشته اند همانقدر که گفتند: ايمان آورديم، به حال خود رها مي شوند و آزمايش نخواهند شد؟ ما کساني را که پيش از آنان بودند آزموديم (و اينان را نيز مي آزماييم.) بايد علم خدا در مورد کساني که راست مي گويند و کساني که دروغ مي گويند، تحقق يابد.



[ صفحه 468]




پاورقي

[1] اکمال الدين، ج 2، ص 644، فرائدالسمطين و منتخب الاثر، ص 496، بحارالانوار، ج 52، ص 122 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام ج 4، ص 249.

[2] اکمال الدين، ج 2، ص 465، بحارالانوار، ج 52، ص 123 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 75.

[3] اکمال الدين، ج 2، ص 338، بحارالانوار، ج 52، ص 146 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 403.

[4] کافي، ج 1، ص 336، بحارالانوار، ج 51، ص 150 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 4، ص 138.

[5] سوره عنکبوت، آيه 5-3.