نگرشي بر اين ديدارها
داستان انسانهاي شايسته و خداجويي که از آغاز غيبت کبري تاکنون به ديدار حضرت مهدي عليه السلام مفتخر شده اند بسيار است که ما از مجموع آنها اين چند داستان را برگزيديم و روشن است که هر کدام از اين داستانها، موضوعات مهم و فوايد بيشماري دارد و اين رخدادها، طي قرون و اعصار از غيبت کبري تاکنون رخ داده است.
براي نمونه:
حضرت مهدي عليه السلام در شهر تاريخي سامرا با «اسماعيل هرقلي» ديدار مي کند و بيماري او را شفا مي بخشد و به او خبر مي دهد که بزودي خليفه ستمکار «عباسي» به او مبلغ بزرگي خواهد داد و به او هشدار مي دهد که نپذيرد.
[ صفحه 440]
در نجف اشرف مرد مسلول و گرفتاري را، به ديدار خويش مفتخر مي سازد، اندکي از قهوه ي او مي نوشد و بوسيله ي بقيه ي آن بيماري سخت او را برطرف مي سازد. و به او خبر مي دهد که به آروزي خويش در مورد آن دختر دلخواه خواهد رسيد و مي رسيد.
در بحرين «محمدبن عيسي» را به ديدار خود مفتخر مي سازد و راز «انار» و نقشه ي شوم وزير بدانديش را برملا ساخته و همه را نجات مي دهد و جايگاه آن قالب را نيز به آن مرد شايسته خبر مي دهد.
در راه کربلا، کنار چادرهاي آن عشيره ي ياغي و غارتگر که راه را بر روي زائران بسته بودن، مي رود و هراس بر دل آنان مي افکند، به گونه اي که وحشت زده و ترسان منطقه را ترک مي کنند و راه را بدين وسيله براي زائران امام حسين عليه السلام باز مي کند.
در شهر «حله» به «حاج علي» از ضرري که در تجارت برده است و به کسي نگفته سخن مي گويد و به او نويد مي دهد که اوضاع اقتصادي و تجارتش بهبود مي يابد.
باز هم در «حله» در خانه ي عالم بزرگوار آيت الله قزويني حاضر مي شود و خبر مي دهد که ديروز از سليمانيه خارج شده و از اوضاع و احوال آنجا و فتح سليمانيه خبر مي دهد و غايب مي گردد و آنگاه پس از ده روز اين خبر به حکام «حله» مي رسد.
در مجالس و محافل شيعيان و دوستداران اهل بيت عليهم السلام که براي زنده نگاه داشتن نام و راه و رسم امامان نور عليهم السلام برپا مي شود، حاضر مي گردد.
راستي، شما خواننده ي عزيز! بنگر که آن حضرت چگونه وجود گرانمايه ي خويش را به شيعيان اثبات مي کند، چگونه آنان را پناه مي دهد و در تنگناها به فرياد آنان مي رسد و شر دشمنان را از آنان برطرف مي سازد و به آنان از توطئه ها و حيله ها و نقشه هايي که دشمن براي اذيت و آزارشان مي کشد، خبر مي دهد و آنگاه بصورت ناگهاني از برابر ديدگانشان نهان مي گردد تا غيبت او به صورت ناگهاني دليل اين
[ صفحه 441]
باشد که او همان امام مهدي عليه السلام است نه ديگري.
و در همين فرصت براي شما خواننده ي گرامي روشن مي شود که آنچه را آن گرانمايه و عزيز به «شيخ مفيد» نوشت که:
«فانا نحيط علما بأنبائکم و لا يعزب عنا شي ء من أخبارکم.» [1] .
يعني: ما بر اوضاع و اخبار شما و جامعه ي شما بخوبي آگاهيم و چيزي از اخبار شما بر ما پوشيده نمي ماند.
و مرقوم داشت که:
«انا غير مهملين لمراعاتکم و لا ناسين لذکرکم و لو لا ذلک لنزل بکم اللأواء.» [2] .
يعني: ما از سرپرستي و رسيدگي به کارهاي شما کوتاهي نورزيده و ياد شما را از صفحه ي خاطر خويش نزدوده ايم که اگر جز اين بود امواج سختيها بر شما فرود مي آمد و دشمنان کينه توز شما را ريشه کن مي ساختند.
و: «لانا من وراء حفظهم بالدعاء الذي لا يحجب عن ملک الأرض و السماء.» [3] .
يعني: چرا که ما پشت سر مؤمنان شايسته کردار، بوسيله ي نيايش و راز و نيازي که از فرمانرواي آسمانها و زمين پوشيده نمي ماند، آنان را حفاظت و نگهداري مي کنيم.
و: «و لو أن أشياعنا -وفقهم الله لطاعته- علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم... لما تأخر عنهم اليمن بلقائنا...» [4] .
يعني: اگر شيعيان ما که خداوند آنان را در فرمانبرداري خويش توفيقشان ارزاني دارد، براستي در راه وفاي به عهدي که بر دوش دارند، همدل و هماهنگ بودند، هرگز سعادت ديدار ما از آنان به تأخير نمي افتاد و سعادت ديدار ما زودتر روزي آنان مي گشت.
[ صفحه 445]
پاورقي
[1] بحارالانوار، ج 53، ص 175.
[2] مصدر ياشد شده.
[3] بحارالانوار، ج 53، ص 177.
[4] مصدر ياد شده.