بازگشت

يک واقعيت غمبار


نکته ديگر اينکه: من از ديرباز با مردم بسياري، از پير و جوان روبرو مي شدم که از وجود گرانمايه حضرت مهدي عليه السلام پرس و جو مي کردند و براي استواري عقيده و مسلح و مجهز شدن در برابر افراط کاران و متعصبان کوردل و به منظور رويارويي با تاخت و تاز و تمسخر آنان، پيرامون اين موضوع عقيدتي گفتگوها مي نمودند. من نيز برخي از کتابهايي را که از آن گرامي مرد عصرها ونسلها، بحث مي کرد تا سر حد توان در اختيارشان قرار مي دادم و آنان از کتابها، بهره علمي و عقيدتي گرفته و



[ صفحه 34]



عطش سوزان حق طلبي خويش را بدان وسيله، برطرف مي ساختند، در اينجا لازم مي دانم که از فرصت مناسبي که بدست آمده بجا بهره جسته و درد و رنجي بزرگ را که از ديرباز تاکنون از اين حقيقت دردناک بر سينه دارم و همچنان مرا رنج داده و قلبم را مي فشارد، پرده بردارم و اندوه گران خويشرا به همفکران و هم دينان آشکر سازم وفکر مي کنم اگر در بيان درد، صراحت و تندي باشد مرا خواهند بخشيد وعذرم را خواهند پذيرفت.

آن واقعيت غمبار اين است که: بيشتر دانشمندان شيعه و نويسندگان و متفکران آنان در برابر مسأله سرنوشت ساز و پر اهميت امام مهدي عليه السلام که يک حقيقت عقيدتي و قرآني است بگونه اي شايسته و بايسته به مسئوليت خويش عمل نکرده و نقش شايسته اي ايفا ننموده و کتابهاي جامع وکاملي که زيبنده مقام والا وترسيم کننده نقش شکوهبار آن حضرت باشد، ننوشته اند.

چرا که کتابهايي که تاکنون بطور مستقل پيرامون شخصيت گرانمايه آن حضرت نگارش يافته و در دسترس حق جويان وشيفتگان او قرار گرفته است در يک نسبت سنجي با ديگر کتابهاي آنان، يک ده هزارم است واين يعني کوتاهي در انجام وظيفه و رساندن پيام.

به انبوه کتابها و نوشته هاي گوناگون، از جمله کتابهاي مذهبي که هر هفته به بازار سرازير مي گردد بنگريد اگر دقت کنيد خواهيد ديد که نسبت کتابهايي که پيرامون اين مسأله حياتي بحث مي کند و در مورد آن حضرت و مسايل حساس مربوط به آن نگارش يافته است، نسبت به ديگر کتابها،بسيار ناچيز است، اگر باور نمي کنيد قلم وکاغذ بدست بگيريد ونام آن کتابهايي را که در قرن ما به زبان عربي پيرامون شخصيت گرانمايه حضرت مهدي عليه السلام نوشته شده است، ثبت کنيد آنگاه در خواهيد يافت که شمار آنها به يک صد عنوان نمي رسد.

بد نيست اين شمار اندک را با هزاران عنوان که تاکنون در موضوعات گوناگون چاپ و منتشر شده و هر روز هم بر شمار انبوه آنها افزوده مي شود، مقايسه کنيد تا



[ صفحه 35]



بدينوسيله به کوتاهي ما در انجام مسئوليت خويش در برابر اين مسأله بزرگ عقيدتي و قرآني پي ببريد.

اين قصور و تقصير در حالي است که ما مي دانيم که نوشتن کتابهاي شايسته و بايسته پيرامون آن حضرت ونقش دگرگونساز و جامعه پرداز او، از نوشتن کتاب در مورد شخصيت و نقش ديگر امامان نور، ضروريتر است چرا که جهانيان با وجود اختلاف در عقيده و مذهب، در اين مورد هم عقيده اند که ساير پيشوايان نور، از امير مؤمنان عليه السلام تا پدر گرامي حضرت مهدي عليه السلام هر کدام روزي باولادت خويش جهان را به نور خويش نورباران ساخته و هر يک روزگاراني بامردم زيسته و به رسالت خويش عمل نموده و سرانجام بسوي معبود شتافته اند، در اين موارد، همگان، ديدگاهي مشترک دارند.

براي نمونه: همه مسلمانان و يهوديان و مسيحيان وکساني که تاريخ اسلام يا عرب را خوانده اند، با نام بلندآوازه و زندگي سراسر افتخار بزرگمردي به نام «علي» فرزند رشيد «ابوطالب» آشنا شده و در برابر عظمت و شکوه، ايمان و شهامت، اخلاص و عدالت، بشر دوستي و آزادگي او، سر تعظيم و تکريم فرود آورده اند، تنها اختلاف اين است که گروهي او را نخستين جانشين راستين پيامبر شناخته اند و گروهي خليفه چهارم، برخي در شخصيت پر فراز او به آفت غلو و افراط گرفتار آمده اند و خدايش پنداشته اند و کوردلان وخيره سران خوارج نسبت به عظمت معنوي او راه تفريط در پيش گرفته و بدو کينه ورزيده اند. اما در سراسر جهان، کسي نيست که وجود تاريخي آن حضرت را نپذيرد و يا او را افسانه و اسطوره پندارد و يا در ولادت و زندگي او ترديد کند و مدعي شود که در تاريخ بشر، قهرمان شکوهمند وبلند آوازه اي به نام «علي» نبوده است.

در مورد ديگر امامان نور نيز جريان همين گونه است.

همگان وجود تاريخي و عظمت علمي و شکوهمند معنوي ونقش سازنده اخلاقي و اجتماعي وانساني و فرهنگي آنان راباور دارند گر چه در مقام معنوي و موقعيت



[ صفحه 36]



والاي آنان، ديدگاهها متفاوت است اما مسأله حساس و سرنوشت ساز امام مهدي عليه السلام و حيات او به دليل شرايط ويژه اي که به فرمان خدا بر زندگي او سايه گسترده است با ساير امامان نور عليه السلام متفاوت است.

بدين جهت است که برخي از مسلمان نماها، آن را خرافه مي پندارند، گاه وجود تاريخ ترديد ناپذير حضرت مهدي عليه السلام را، انکار مي کنند و با اين گزافه گويي خود، با دهها بلکه صدها روايت معتبر و مسلم وقطعي که در کتابهاي حديثي و تفسيري تدوين يافته است، رويارويي مي کنند و گاه مي گويند: او هنوز ديده به جهان نگشوده است.

گاه بهانه جويي مي کنند که آن حضرت چگونه قرنها زيسته است؟ و به چه منظور زندگي در پس پرده غيبت را برگزيده است؟ و چه زماني ظهور خواهد کرد؟

و از اين گونه، چراها و ترديد افکني ها پيرامون شخصيت شکوهبار آن حضرت....