بازگشت

معجزه ديگر


حضرت مهدي عليه السلام ادامه داد که: «محمدبن عيسي! پس از آن با قوت و اعتماد به نفس به امير بگو که: «دليل ديگر در درستي و حقانيت راه ما و معجزه ديگر امام عصر عليه السلام اين است که ما از درون انار خبر مي دهيم و آن اين است که اگر شکسته شود جز دود و خاکستر در آن نيست. اينک! اگر مي خواهيد درستي اين خبر را بدانيد، به وزير دستور دهيد آن را بشکند.» که اگر چنين کند دود و خاکستر درون آن، بر چهره و ريش او خواهد نشست.»

ديدار آن گرامي به پايان رسيد و «محمدبن عيسي» غرق در شادماني و سرور بسوي شيعيان بازگشت تا نويد حل معما و خنثي شدن نقشه ي شوم دشمن را، به لطف امام عصر عليه السلام به آنان بدهد.

بامداد موعود فرا رسيد و شخصيتهاي سرشناس شيعه بسوي امير رفتند و جناب «محمدبن عيسي» با جديت تمام آنگونه که آن گرامي دستور فرموده بود، همه را مو به مو اجرا کرد و واقعيت براي همه روشن گرديد.

امير پرسيد: «محمدبن عيسي» چه کسي تو را از واقعيت پشت پرده آگاه ساخت؟»



[ صفحه 409]



او پاسخ داد: «امام زمان و او که حجت خدا بر مردم است.»

امير پرسيد: «امام شما کيست؟»

«محمدبن عيسي» امامان دوازده گانه را يکي پس از ديگري براي او برشمرد تا به دوازدهمين آنان حضرت مهدي عليه السلام رسيد.

پادشاه که سخت تحت تأثير قرار گرفته بود گفت: «اينک! دستت را بده تا من نيز شهادت دهم که خدايي جز خداي يکتا نيست و محمد بنده برگزيده و پيام آور اوست. و گواهي مي دهم که جانشين حقيقي و بلافصل او اميرمؤمنان عليه السلام است...» و آنگاه به همه ي امامان پس از او اقرار کرد و گواهي کرد و دستور داد وزير کينه توز و خيانتکار را اعدام کنند و از مردم بحرين، عذرخواهي کرد.

آري! خواننده ي گرامي!... اين داستان شنيدني در ميان مؤمنان بويژه مردم بحرين مشهور است و آرامگاه «محمدبن عيسي» در آنجا زيارتگاه است. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 52، ص 178.