آن خورشيد جهان افروز
امام مهدي عليه السلام که پيامبر گرامي صلي الله عليه و اله و سلم و دو امام گرانقدر، حضرت سجاد و حضرت صادق عليهم السلام در رواياتي که گذشت او را به «خورشيد فروزان رخ بر کشيده در پس ابرها» تشبيه نموده اند، همان پيشواي گرانقدري است که انسانيت به برکت وجود گرانمايه او متنعم است و زندگي اش سامان مي يابد.
اوست که تمامي خوبيها و برکات و الطاف نهاني خدا و بهره هاي معنوي او به مردم، همه از وجود او سرچشمه مي گيرد.
اوست که به اذن خدا، از پس پرده غيبت بر جهان هستي حاکم و ناظر است. همواره در کران تا کران جهان و همه موجودات تصرف و دخالت مي کند و همه اختيارات و صلاحيتهايي را که خداوند به او و آنها داده است، همه را در کف با کفايت خويش دارد.
زندگي آن گرامي، زندگي انسان ناتواني نيست که فاقد قدرت، امکانات، نيرو و توان باشد، تنها به نماز و روزه بسنده کند و وقت گرانمايه خويش را در دشتها و بيابانها و بريده و بيگانه از مردم و بي خبر از سرنوشت بندگان و شهرها بگذراند، هرگز!...
حضرت مهدي عليه السلام با وجود غيبت خدا خواسته اش از نظرها، به قدرت خدا از توان و نيرويي بهره ور است که آن گرامي را به انجام هر کاري که اراده فرمايد، قادر مي سازد و همه وسايل و امکانات لازم را براي او، فراهم مي آورد.
چيزي که هيچ ترديدي در آن روا نيست، اين واقعيت است که همه کارها و تصرفات آن حضرت ره آورد عملکرد او براساس حکمت و مصلحت است، نه مطابق با هواي دل و تمايلات نفساني.
بر اين اساس است که به يکي مي بخشد و ديگري را باز مي دارد.
يکي را ياري مي کند و ديگري را وا مي گذارد.
[ صفحه 344]
کار يکي را درست مي کند و کار ديگري را رها مي کند.
يکي را دعا مي کند و خواسته او را از خدا مي خواهد و يکي را دعا نمي کند.
گمشده اي را راه مي نمايد و بيماري را شفا مي بخشد و آن گنگ بيچاره را گويا مي سازد.
خود را به اين انسان وارسته نشان مي دهد و آن انسان شايسته را به ديدار خويش مفتخر مي سازد.
گاه در «عراق» يا «ايران» است و گاه در مراسم حج، گاه در «مکه»است و گاه در «مني» و «عرفات».
در برخي اوقات خود را در «بحرين» به برخي شايستگان مي نماياند و برخي اوقات در «قفقاز» يا ديگر نقاط گيتي.
و تمامي اين کارهاي بزرگ و برخاسته از اعجاز به قدرت خدا و به اذن او صورت مي گيرد.
آري! خواننده گرامي! اينک با تعمق در آنچه آمده، پرتوي از معنا و مفهوم رواياتي که آن خورشيد جهان افروز رخ برکشيده در پس ابرها را، به خورشيد آسمان يا خورشيد پوشيده شده رخ برکشيده در پس ابرها تشبيه مي نمايد، برايت روشن مي گردد.
آري! اين است که آن امام گرانقدري که خداي بزرگ برگزيده است، نه آنکه مردم برمي گزينند!
اين است آن امام بزرگي که جانشين به حق پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم است، نه هر آنکه ادعاي جانشيني پيامبر نمايد!
اين است آن امام والا مقامي که از سوي خدا نصب شده است نه هر آنکه به نام امام ناميده شده است!
و نه هر کسي که حکومت و زعامت و رهبري را به کف گيرد... نه! هرگز!...
بلکه او امام راستين و والايي است که تمامي ويژگيهاي امامت و رهبري به
[ صفحه 345]
مفهوم واقعي کلمه براي او فراهم است و هر آنچه بشريت بدانها نيازمند است، در وجود گرانمايه اش گرد آمده و فراتر از آن، تمامي آنچه زندگي شايسته و در خور شأن انسان، بدان احتياج دارد و جهان هستي بدان نيازمند است، همه و همه، در وجود گرامي او جمع است.
آري! امام عليه السلام با اين اوصاف و ويژگيها، براستي براي زمينيان مايه امنيت و آرامش و پناهگاه است وجود گرانمايه اش سبب بقا و حيات زمين و زمينيان.
به برکت وجود او، همه موجودات، روزي مي خورند و زمين و آسمان استوار مي گردد و به حيات و جريان طبيعي خويش ادامه مي دهد.