بازگشت

ابودلف کاتب


او نيز از دروغ پردازاني بود که به ناروا و بهتان ادعا کرد که از سوي حضرت مهدي عليه السلام به سفارت انتخاب شده است. «جعفر بن قولويه» در مورد او مي نويسد:

«ابودلف کاتب، کسي است که ما او را کافر و ملحد مي شناختيم. او پس از الحاد و کفرگويي به غلو و دجالگري پرداخت، بعد ديوانه شد سپس به تفويض



[ صفحه 295]



گراييد.» [1] .

به هر محفل و مجلسي که مي رفت به خواري و خفت کشيده مي شد و شيعيان جز اندک زماني با او و فتنه اش آشنا نشدند و همگي از او و اندک پيروان گمراهش، بيزاري مي جستند.

از انحرافات او اين بود که جزو گروه گمراه «مخمسه» بود. [2] و آنان گروهي از غلوکنندگان و گمراهاني بودند که مي گفتند: «سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و عمر بن اميه پنج شخصيت برجسته اي هستند که از جانب خدا تدبير امور و تنظيم شئون آفرينش را به دست گرفته اند و خدا آنان را براين کار گمارده است.» [3] .

به هر حال «ابودلف» نيز به حلول و تناسخ معتقد بود، او کافر، نجس، گمراه و گمراهگر بود. معروف بود که عنصري ديوانه است و اين خرافات و سخنان کفرآلود، از ديوانگي و زوال عقل او منشأ مي گيرد.


پاورقي

[1] «مفوضه» گروهي بودند که مي گفتند: «خدا پيامبر را آفريد و تدبير امور جهان را به او وا نهاد. برخي نيز مي گفتند: «به اميرمؤمنان عليه السلام واگذاشت در روايت است که: «من قال بالتفويض، فقد اخرج الله عن سلطانه.» مجمع البحرين، ماده تفويض.

[2] برخي نيز گفته اند که: «اين گروه گمراه، فرقه اي از «غلاة» بودند که به الوهيت اصحاب کساء عقيده داشته و آنان را نور واحدي مي شناختند که روح در همه آنها بطور برابر حلول نموده است و همه نور واحدي هستند که هيچ کدام بر ديگري برتري ندارند.» ملل و نحل شهرستاني، ج 2، ص 13.

[3] جامع الرواة، ج 2، ص 469 به نقل از ابن قولويه.