بازگشت

انتظار فرج در روايات اسلامي


اميد و آرزو و دل بستن به آينده بهتر و زندگي مرفّه تر که شامل عنصر خوشبيني نسبت به جريان کلّي نظام طبيعت و سير تکاملي تاريخ و اطمينان به آينده روشن تر، و طرد عنصر بدبيني نسبت به پايان کار بشر است، در زبان روايات اسلامي «انتظار فرج» خوانده مي شود.

اصل انتظار فرج، از يک اصل کلّي اسلامي و آيات کريمه قرآن مجيد مايه مي گيرد، و آن اصل حرمت يأس و نوميدي از لطف و رحمت خداوند است.

مسلمانان بر اثر نويدهاي قرآن کريم و پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) و جانشينان معصوم آن حضرت عقيده دارند که در پايان روزگار، خداوند مردي را از دودمان پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) بر مي انگيزاند که به وسيله او «دين اسلام» را آشکار مي سازد.

اين موعود عزيز، بر اساس صحيح ترين و استوارترين مصادر اسلامي و بشارتهاي انبياي الهي، ونويدهاي کتب مذهبي اهل اديان، دوازدهمين جانشين رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و از فرزندان پاک و معصوم علي و زهرا (عليهما السلام) و هم نام و هم کنيه پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) است که در بين مسلمانان به عناوين مختلفي چون: «مهدي»، «قائم»، «منتظر»، «صاحب الامر»، «صاحب الزمان»، «حجّة اللّه»، «بقيّة اللّه» و «خَلَف صالح» شهرت دارد.

اينک به قسمتي از اين روايات که ما آنها را به عنوان نمونه در اينجا مي آوريم، توجّه فرماييد.

پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمايد:

«لو لم يبق من الدنيا إلاّ يوم لطوّل اللّه ذلک اليوم حتّي يبعث رجلاً منّي ـ أو



[ صفحه 199]



من أهل بيتي ـ يواطيء اسمه اسمي يملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما مُلئت ظلماً وجوراً...».

«اگر از دوام دنيا به جز يک روز بيشتر نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدري طولاني مي گرداند تا مردي از دودمان من ـ ويا از اهل بيت مرا ـ برانگيزد که هم نام من است... او زمين را پر از عدل و داد مي نمايد همچنان که پر از ظلم و جور شده است». [1] .

همچنين در حديث ديگري مي فرمايد:

«أبشّرکم بالمهدي يملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما مُلئت جوراً وظلماً، يرضي عنه ساکن السّماء وساکن الأرض».

«شما را به حضرت مهدي (عليه السلام) مژده مي دهم که او زمين را پر از عدل و داد مي کند همان طوري که پر از ظلم و ستم شده است. ساکنان آسمان و زمين از او خشنود مي شوند». [2] .

و نيز در يک حديث ديگر مي فرمايد:

«لاتنقضي الساعة حتّي يملک الأرض رجلٌ من أهل بيتي، يملأ الأرض عدلاً کما مُلئت جوراً». [3] .

«دنيا به آخر نمي رسد مگر اين که مردي از اهل بيت من، تمام جهان را مالک شود؛ او سراسر روي زمين را پر از عدل کند همچنان که پر از ستم شده باشد».

اميرمؤمنان علي (عليه السلام) مي فرمايد:

«المهديّ منّا في آخر الزمان، لم يکن في اُمّة من الاُمم مهدي ينتظر غيره». [4] .

«مهدي (عليه السلام) مردي از دودمان ماست که در آخرالزمان ظاهر مي شود. در همه عالم شخصي به نام مهدي منتظر که مردم انتظارش را مي کشند جز او وجود



[ صفحه 200]



ندارد. (او يک تن بيشتر نيست)».

از اين حديث شريف استفاده مي شود که مهدي موعود منتظر (عليه السلام) در سراسر عالم يکي است و از دودمان رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و فاطمه زهرا (عليها السلام) و علي مرتضي (عليه السلام) است که در آخر زمان ظهور مي نمايد، و هرگز تعددي در آن وجود ندارد، و به قول معروف، «مهدي شخصي است نه نوعي».

امام حسين (عليه السلام) مي فرمايد:

«منّا اثنا عشر مهديّاً، اوّلهم أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب وآخرهم التاسع من ولدي هو الإمام القائم بالحقّ، يحيي اللّه به الأرض بعد موتها، ويظهر به دين الحقّ علي الدين کلّه ولو کره المشرکون». [5] .

«امامان دوازده گانه از ما هستند که اوّل آنها اميرمؤمنان علي (عليه السلام) و آخرينشان نهمين فرزند من امام قائم به حقّ است. خداوند به وسيله او زمين مرده را زنده و آباد گرداند، و دين حقّ را بر همه اديان پيروز گرداند گرچه مشرکان خوش ندارند».

امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد:

«إنّ الدنيا لاتذهب حتّي يبعث اللّه عزّوجلّ رجلاً منّا أهل البيت يعملُ بکتاب اللّه، لايري فيکم مُنکراً إلاّ أنکره». [6] .

«دنيا به پايان نمي رسد تا اين که خداي تعالي مردي از خاندان مرا برانگيزد که به کتاب خدا (قرآن) عمل کند، و در ميان شما کار زشتي را نبيند جز آنکه از آن جلوگيري نمايد».

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:

«الخلف الصالح من ولدي وهو المهدي، اسمه محمّد وکنيته أبو القاسم يخرج في آخر الزمان». [7] .



[ صفحه 201]



«خلف صالح از فرزندان من همان مهدي است که نام او «محمّد» و کنيه اش ابوالقاسم است و در آخر زمان ظاهر مي شود».

احمد بن زياد از امام کاظم (عليه السلام) پرسيد:

آيا در ميان شما امامان کسي هست که از انظار مردم غايب شود؟

امام (عليه السلام) فرمود:

«آري، او کسي است که شخصاً از ديدگان مردم غايب مي شود ولي يادش از دلهاي مؤمنان نمي رود؛ او دوازدهمي ما امامان است که خداوند هر مشکلي را براي او آسان مي کند و هر سختي و ناهمواري را براي او هموار مي نمايد. گنجها و معادن زمين را براي او ظاهر مي گرداند و هر دور و درازي را براي او نزديک و کوتاه مي کند و هر ستمگر گردن کشي را به وسيله او نابود مي سازد و هر شيطان سرکشي را به هلاکت مي رساند. او پسر بانوي کنيزان است که ولادتش بر مردم پوشيده مي ماند... تا زماني که خداوند او را ظاهر گرداند و به وسيله او زمين را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد». [8] .

آنچه تا بدين جا گفته شد نمونه اي از روايات فراواني است که در باره آينده تاريخ و انتظار فرج آخرين حجّت خدا از پيشوايان معصوم (عليهم السلام) وارد شده است.


پاورقي

[1] کتاب التاج الجامع للاصول، ج 5، ص 343 و بحارالانوار، ج 51، ص 74، ح 27 و بسياري از کتب حديث.

[2] فصول المهمّه، ص 297 و مسند احمد، ج 3، ص 37، و منابع ديگر حديث. التاج الجامع للاصول، ج 5، کتاب الفتن و علامات الساعة، ص 343.

[3] المهدي الموعود المنتظر، ج 1، ص 94، ح 90، و بحارالانوار، ج 51، ص 78.

[4] منتخب الاثر، ص 171، ح 90، دلائل الامامه طبري، ص 256.

[5] بحارالانوار، ج 51، ص 133، ح 4، منتخب الاثر، ص 205، ح 4 ؛ کفاية الأثر، ص 232 و کمال الدين صدوق با ترجمه فارسي، ج 1، ص 434، باب 30، ح 3.

[6] کافي، ج 8، ص 396، ح 597 ؛ و بشارة الاسلام، ص 246.

[7] روزگار رهايي، ج 1، ص 374.

[8] بحارالانوار، ج 51، ص 150، ح 2 ؛ و کمال الدين، ج 3، ص 40، ح 7، باب 34.